السلام علی نساء الحائرات
اربعین در راه است و بوی عرفان عرفه ،بوی آرزوهای منی،بوی احرام و بوی سعی صفا و مروه ، و شهری که در انتظار اولین زائرش چشم به راه است ، او می داند که زینب می آید ، اما نمی داند که زینب در شام قلب دشمن را با خطبه آتشین خود در هم شکسته .
کربلا … از چه آشفتهای ؟! از چه می ترسی ؟! میترسی زینب تاب دیدن تو را نداشته باشد ، یا از شرمندگی عباس میترسی ؟ نترس ؛ چون دیگر رقیهای همراه کاروان نیست تا از فرط تشنگی بر تو بنالد ، میترسی زینب سراغ حسینش را از تو بگیرد ؟ میترسی ؟! نترس ، زینب از کربلا تا شام رمی جمرات کرد و کسی که رمی میکند دیگر بر قربانی خویش نمینالد ، او یقین دارد به رمیاش چنان که ابراهیم با یقین رمی کرد .و عرفه را در شام و مجلس یزید به آرزو رساند .
امروز میآید تا طوافت کند تا تقصیر کند ، تا نماز احرام بخواند و از احرام خارج شود ، سعیاش را در کربلا ، بین قتل گاه و تل ، احرامش را در عاشورا شروع کرد . حج زینب جاودانه شد ، قربانیش نه جان ، بلکه نفس بود .مکه ، به حاجیهایت بگو اگر احرام می بندید اقتدا بر زینب کنید تا کربلا دوباره احیا شود ، تا شعور عاشورا و اربعین در شیعه به جای شور بنشیند ، تا خطبه خوانان همه درس بگیرند که کربلا یک واقعه نبود ؛ یک دنیا عشق بود و ایثار و درس ، و واعدنا موسی اربعین لیله .
دلنوشته سرکار خانم زکیه نورآقاخانی/طلبه سطح سه