مدرسه علميه الزهرا مياندوآب

اللم عجل لولیک الفرج
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

بخشی از پیام فقیه و عارف کامل حضرت آیت الله بهاالدینی به مناسبت رحلت حضرت امام خمینی (ره)

14 خرداد 1394 توسط پرهیزگار

بخشی از پیام فقیه وعارف کامل حضرت آیت الله بهاالدینی به مناسبت رحلت حضرت امام خمینی (ره)

حضرت آیت الله امام خمینی (ره) که رحمت بی کران خداوند بر او باد ، حدود شصت سال در احیای اسلام وارائه چهره ناب معارف و علوم آن از عرفان ، فقه وسیاست دینی ، با تمام توان کوشید…. رضوان خدا بر او باد که در این راه به اجداد بزرگوارش اقتدا نمود، چرا که او از فرزندان گرانقدر آن بزرگواران و نور چشم حضرت زهرا (س) و رسول اکرم (ص) و امتداد وجود آن عزیزان بود و آنان به وجورد او مبتهج (خوشحال ) بودندوبه انتسابش افتخار می کردند. گزیده سخن آنکه امام ذخیره ای از گنجینه اهل بیت عصمت (ع) بود.

 

            

 نظر دهید »

جلسه کادر واساتید مدرسه علمیه الزهرا(س) میاندوآب با امام جمعه محترم

16 فروردین 1394 توسط پرهیزگار

مورخه 93/12/24 از ساعت 13 جلسه ای با حضور کادر واساتید مدرسه علمیه الزهرا(س) میاندوآب با حضور امام جمعه شهرستان میاندوآب و موسس مدرسه علمیه الزهرا(س) میاندوآب برگزار گردید . در این جلسه حاج آقای حسن زاده ضمن عرض تسلیت ایام فاطمیه (س) هدف از تشکیل این جلسه را در آخر سال تقدیر وتشکر وعرض خسته نباشید به حضور اساتید وکادر اعلام کردند وسخنرانی کوتاهی هم در مورد ارتقای سطح علمی  طلاب حوزه های علمیه توصیه وتاکید فرمودند: داشتن امتیاز علمی زیاد، مطالعه زیاد، اصلاح روشهای تدریس، پژوهش محور نمودن فعالیتها ، تواضع ، ایجاد شور ونشاط در بین طلاب، نداشتن منیت بین کادر واساتیدو….ودرپایان جلسه هم کارت هدیه ای برای کلیه کادر واساتید اعطا گردید . سپس کادر واساتید ناهار را مهمان حوزه علمیه بودند.

 نظر دهید »

جلسه اخلاق حاج آقا حسن زاده

03 اسفند 1393 توسط پرهیزگار

مورخه 93/11/29 جلسه اخلاق عمومی با حضور مبلغان وطلاب  از ساعت 10 صبح با سخنرانی امام جمعه محترم  شهرستان میاندوآب درسالن اجتماعات این مدرسه مقدسه برگزار گردید. در این جلسه حاج آقای حسن زاده با بیان وتوضیح حدیث قدسی (قال الله تعالی لنبیه محمد صلی الله علیه وآله : افتخار الناس فی الدنیا علی سته اوجه: اوله بالوجه الحسن ، والثانی بالفصاحه،والثالث بالمال، والرابع بالحسب والنسب، والخامس بالقوه، والسادس بالملک. خداوند به رسول خدا فرمود: مباهات وافتخار مردم در دنیا به یکی از این شش چیز است: 1- زیبایی چهره ،2-بیان شیرین وسخنران خوب بودن، 3- دارایی وثروت ، 4- حسب ونسب، 5-قدرت جسمی، 6- پست ومقام ) فرمودند خداوند به تخطئه این نوع دیدگاههای نادرست پیرامون عزت مندی و محبوبیت پرداخته ومی فرماید:

قل یا محمد لمن افتخر بالوجه الحسن ،تلفح وجوههم النار وهم فیها کالحون ،ای محمد به کسی که به زیبایی صورتش می نازد بگو : جهنم صورتهایشان را خواهد سوزاند و زشت منظر خواهند شد.

وقل لمن افتخر بالمال والولد ،یوم لاینفع مال ولا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم، وبه کسی که به ثروت ودارایی  وفرزند خود افتخار می کند و آنها را مایه عزت خود می داند بگو روز قیامت مال وفرزند انسان به حالش سودی نخواهد بخشید و تنها قلب سلیم است که به حال انسان نفع خواهد بخشید.

وقل لمن افتخر بالقوه ، علیها ملائکه غلاظ شداد لا یعصون الله ما امرهم ویفعلون،وبه کسی که به زور بازو وقدرت خود افتخار می کند بگو در روز قیامت فرشتگان قدرتمندی هستند که با شدت وغضب با آنها برخورد خواهند کرد وآن چه را که از ناحیه پروردگارشان به آنها امر شده اند  انجام خواهد شد

وقل لمن افتخر بالحسب والنسب، فلا انساب بینهم یومئذ ولا یتسائلون،وبه کسی که به حسب ونسب وبزرگ زادگی و پدر ومادر خود افتخار می کند بگو: روزی فرا خواهد رسید که همه این پیوندها و خویشاوندی ها قطع خواهد شد واز حال یکدیگر بی خبر خواهند شد.

وقل لمن افتخر بالملک،لمن الملک الیوم لله الواحد القهار ، وبه کسی که به مقام وریاست خود فریفته شده وآن را عزت وکرامت خود پندارد بگو روز قیامت پادشاهی وقدرت مخصوص خداوند است.

ایشان با مثالهایی این حدیث را توضیح  داده وطلاب را به این احادیث دعوت کرده وفرمودند طلاب اول باید خودشان به این احادیث عمل کرده سپس به دیگران سفارش کنند تا گفتارشان اثر داشته باد.

 

 نظر دهید »

14 توصیه نجات بخش از مرحوم آیت الله نخودکی(ره)

06 بهمن 1393 توسط پرهیزگار

نکته های ناب از عالم عارف، آیةالله شیخ حسنعلی اصفهانی/ نخودکی

مرحوم نخودکی عالم و عارف کامل در توصیه هایی ارزشمند به فرزندشان راه رستگاری و نجات از مشکلات را با 14 توصیه به ایشان و سایر مخاطبین اعلام کردند.

حضرت حق صد و بیست و چهار هزار پیغمبر داشته است که شاید در مقابل هر نبی لااقل ده ولی بوده است، و همه آن‌ها برای هدایت طریق آمده‌اند. پیغمبری در مناجات عرض کرد: «رب این الطریق الیک» یعنی: «پروردگارا! راه به سوی تو کدام است؟» خطاب رسید: «دع نفسک و تعال» یعنی: «نفس خویش را رها کن و بیا».

حدیث است که خداوند می‌فرماید: «لاتجعل بینی و بینک عالماً مفتوناً بالدنیا فیصدّک عن طریق محبتی فان اولئک قطّاع طریق عبادی‌المریدین»، کافی 1/46؛ یعنی: «عالمی را که قلبش شیفته محبت دنیا است، بین من و خود قرار مده، که راه دوستی مرا به تو ببندد، زیرا آنان راهزنان بندگان پوینده من هستند».

از حضرت عیسی علیه‌السلام سۆال شد: «من نجالس؟» یعنی: «با چه کس همنشین باشیم» فرمود: «من یذکّرکم الله رۆیته و یزید فی علمکم منطقه و یرغّبکم فی‌الاخرة عمله» یعنی: «با کسی همنشین باشید که دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد، و سخن او بر علم و دانش شما بیفزاید، و عمل او شما را به آخرت ترغیب نموده و مایل سازد». اما مردم طالب کسی هستند که میان آن‌ها و محبوبشان دلاله باشد. چون طالب دنیا هستند که آن‌ها را به دنیایشان برساند.

بکوش که تا همت بلند داری که با همت بلند، به سوی این پستی‌ها و بلندی‌ها نظر نخواهی کرد. صاحبان همت عالی هرگز خود را کارهای پست و مشاغل دون آلوده نساخته و نفس خویش را ارفع از آن می‌شمارند. به اسلاف و پیشینیان پاک و منزه خود، اقتدا و تأسی کن. از خداوند می‌خواهم که تو را در طریق مستقیم و راه راست داخل فرماید و کتاب تو را در علیین قرار دهد. حضرت صادق علیه‌السلام به فرزندش اسماعیل فرمود: فرزندم، در آموختن علم سرّ یا دانش پنهان کوشش بی‌شماری است، افزون از آن‌چه که درباره آن گمان رود. فرزندم، هر کس که علم ظاهر و آشکار را آموخت و از علم سرّ و پنهان، روی بتافت، به هلاکت فرو افتاد و به سعادت و نیکبختی نرسید.

عمده نظر در دو مطلب است: یکی غذای حلال، دوم توجه در نماز و اصلاح آن. اگر این دو درست باشد باقی درست است. عمده همّ حقیر، اصلاح قلب است و ذکر «یا حیّ و یا قیوم» سحرگاه برای همین است

فرزندم، اگر خواهی که پروردگارت اکرام نموده و علم سرّ را به تو اعطا فرماید، در دنیا به چشم دشمنی بنگر و شناسای اهمیت و ارزش خدمت به صالحین باش و موقع و شرایط خویش را برای مردن محکم ساز. آن‌گاه که این سه خصلت در تو جمع شد، پروردگار متعال تو را با عطای علم سرّ، اکرام خواهد فرمود.»

توصیه‌های چهارده‌گانه

اول: آن‌که نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آن‌ها به جای آوری.


دوم: آن‌که در انجام حوایج مردم، هرقدر که می‌توانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست،‌ زیرا اگر بنده خدا در راه حق، گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود.


سوم: آن‌که سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هرچه داری، ‌در راه ایشان خرج و صرف کنی و از فقر در این کار پروا منمایی. اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفه‌ای نیست.


چهارم: از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوا و پرهیز پیشه خود ساز.


پنجم: به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وارهی.


ششم: بدان‌که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می‌شود و به عکس، اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی می‌بخشد.


از حضرت عیسی علیه‌السلام سۆال شد: «من نجالس؟» یعنی: «با چه کس همنشین باشیم» فرمود: «من یذکّرکم الله رۆیته و یزید فی علمکم منطقه و یرغّبکم فی‌الاخرة عمله» یعنی: «با کسی همنشین باشید که دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد، و سخن او بر علم و دانش شما بیفزاید، و عمل او شما را به آخرت ترغیب نموده و مایل سازد». اما مردم طالب کسی هستند که میان آن‌ها و محبوبشان دلاله باشد. چون طالب دنیا هستند که آن‌ها را به دنیایشان برساند


هفتم: بدان‌که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده‌ام، به برکت بیداری شب‌ها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ارجمند رسول‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است.


هشتم: عمده نظر در دو مطلب است: یکی غذای حلال، دوم توجه در نماز و اصلاح آن. اگر این دو درست باشد باقی درست است. عمده همّ حقیر، اصلاح قلب است و ذکر «یا حیّ و یا قیوم» سحرگاه برای همین است.


نهم: بین‌الطلوعین را به چهار قسمت تقسیم کنید: یکی اذکار و تسبیح، دیگر ادعیه، سوم قرائت قرآن و بالاخره فکری در اعمال روز گذشته. اگر موفق به طاعتی بوده‌اید، شکری کنید؛ و اگر خدای نکرده ابتلا به معصیتی یافته‌اید، استغفار کنید.


دهم: دیگر آن‌که هر روز صدقه دهید، ولو به وجه مختصر. شب‌ها قدری در بی‌اعتباری دنیا و انقلاب آن فکر نمایید و ملاحظه کنید که دنیا با اهل دنیا چگونه سلوک می‌کند.

نخست موعظه پیر می‌فروش این بود/ که از معاشر ناجنس احتراز کنید


یازدهم: در مورد ذکر، در آغاز چند صلوات فرستاده و دل را حاضر کنید و بعد مشغول ذکر شوید.


دوازدهم: برای توفیق تهجد و گشایش در کار؛ هر صبح از تلاوت قرآن مجید مخصوصاً یس غفلت منما.


سیزدهم: حرارتی که بر اثر مصاحبت با مردان بد و شرور در مزاج آدمی پدید می‌آید، جز به وسیله سردی و برودت مصاحبت با نیکان و مردم صالح زایل نمی‌گردد.


چهاردهم: بزرگان خیلی بر احتراز از مجالست با منکرین تأکید دارند و گفته‌اند ضرری که یک وسوسه به وجود می‌آورد، در طول سال‌های دراز ممکن نیست بتوان آن را رفع کرد.

 1 نظر

در محضر بهجت

20 دی 1393 توسط پرهیزگار

 

هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست ، زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد ای کاش من هم مثل او به خدایم ایمان داشتم .  آیت الله بهجت (ره)

 

 نظر دهید »

اخلاق طلبگی از نگاه مقام معظم رهبری

30 آذر 1393 توسط پرهیزگار

حفظ روح صفا ومعنویت

یکی از وظایف حوزه علمیه این است که اولا :این روح صفا ومعنویت را که در این طلاب جوان است ،حفظ و در وجود آنها تثبیت  وماندگار وعمیق کند. ثانیا :آن را تکمیل وبیشتر کند ، پرورش دهد وآنها را نورانی تر کند . این یک نکته است که من می خواهم خواهش کنم که در همه حوزه های علمیه به آن توجه شود . البته توجه هست ، ما می خواهیم بیشتر شود . امروز دنیا  ،دنیای فاسدی است و فساد دنیا ، به همه مناطق عالم سرریز می شود . دیوار وحصن وحصاری هم نیست ، مگر تبلیغ و تبیین صحیح. این تبلیغ صحیح را چه کسانی باید انجام دهند؟ انسانهایی که خودشان استوار ومحکم باشند . وآنان همین جوانان و روحانیونی هستند که معارف دینی را می خوانند وفرا می گیرند و بیان می کنند . اینها از لحاظ اخلاقی وروحی ، باید خیلی استوار ، پولادین وتاثیر ناپذیر باشند.


 نظر دهید »

زندگی نامه شهید دکتر مفتح

26 آذر 1393 توسط پرهیزگار

زندگینامه شهید دکتر مفتح

شهید آیة الله دکتر مفتح در زمره عالمانی است که عمر شریف خویش را در راه احیای معارف اسلامی و نشر فرهنگ اهل بیت به کار گرفته و در سنگرهای گوناگون به ستیز با جهل و تباهی و ستم پرداخته اند. آن اسوه فضیلت برای آنکه دانشگاه را از تهاجم فرهنگی استعمار و علفهای هرز طاغوتی نجات دهد چشمه هایی از ارزشهای والای دینی را در این کانون اندیشه ، جاری ساخت و در عصری که نغمه جدایی دین از دانش ‍ سازگردیده بود و شب پرستان کوردل با تبلیغات نفاق افکنانه خویش بذر تنافر و ضدیت بین حوزه و دانشگاه می پاشیدند نامبرده این دو کانون را به هم پیوند داد و فرهنگ حاکم بر دانشگاه را که ارمغان غرب بود متحول ساخت و باورهای دینی را بر فضای آن حاکم نمود و به مصداق زکاة العلم نشره جرعه هایی از اندیشه هایی را که در حوزه آموخته بود به کام دانشجویان شیفته فضیلت سرازیر نمود. این نوشتار گذری دارد بر زندگی و آثار آن شهید دانشمند.

از ولادت تا تحصیل

روحانی فرزانه و عالم متعهد مرحوم حاج شیخ محمود مفتح از واعظان مشهور همدان بود که در نهایت اخلاص و صداقت روزگار می گذراند و چون وی در ادبیات عرب و فارسی تبحر داشت اشعار زیادی در مدح و منقبت و رثای اهل بیت سروده که ضمن زیبایی های لفظی از مضامین عالی و تاریخ صحیح ائمه و احادیث معتبر سرچشمه گرفته بود. وی علاوه بر سخنوری و وعظ در حوزه علمیه همدان به تدریس مشغول بود. در سال 1307 ش . در خانه چنین ادیب فاضل و وارسته فرزندی دیده به جهان گشود که او را محمد نامیدند. دانش طلبی در سایه معنویت و تربیت و در پرتو فضیلت از همان دوران صباوت ، حلاوت جان این کودک گردید.
او روی آوردن به علم و آراسته گردیدن به صفاتی پسندیده را از پدری عالم و مادری نیکوسرشت در کلاس باصفای خانواده آموخت ، از هفت سالگی پایش به مدرسه گشوده شد و در زمینه ادبیات از پدر ادیب و شاعر خویش ‍ بهره مند گردید شهید مفتح پس از فراگیری مقدمات علوم عربی ، فقه و بخشی از منطق نزد پدر و اساتید وقت حوزه همدان به سال 1322 ش . به آشیانه اهل بیت - قم مقدس - مهاجرت نمود و در مدرسه دارالشفاء و در حجره ای محقر و نمناک اقامت گزید و همچون دیگر جویندگان معارف دینی با جدیت و اهتمامی درخور اهمیت به کسب علوم و مکارم پرداخت .
ذوق سرشار و استعداد عالی به همراه کوشش پرجوش و وجود اساتید برجسته سبب آن گردید تا مفتح به صورت شگفت انگیز و شایان توجهی دروس حوزه از جمله رسائل ، مکاسب و کفایه را طی سالهای 1324 - 1322 ش . فراگیرد و خود در زمره اساتید حوزه علمیه قم قلمداد گردد.
ایشان عرفان و دروس خارج فقه و اصول را در عالی ترین سطح نزد، رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی ره ) فراگرفت . مرحوم مفتح علاوه بر روابط شاگردی و استادی ، با امام پیوندی صمیمانه داشت و آن روح قدسی به ایشان علاقه و عنایت داشتند و در مدتی که امام امت در نجف به سر می بردند وی به طریقی با رهبری و اسوه خویش ارتباط بر قرار کرد. پیامی که حضرت امام به مناسبت شهادت این دانشور ارزشمند صادر نمودند. مبین این رابطه است .
دکتر مفتح در آن اختناق خطرناک رژیم ستم شاهی چه در برنامه های علمی و پژوهشی و چه جلسات سخنرانی و تلاشهای تبلیغی اصرار و ابرام داشت که نام امام خمینی( قدس سره ) مطرح شود و در مسجد قبای تهران صریحا و بدون هیچگونه واهمه ای در سالهای قبل از انقلاب نام آن بزرگوار را بر زبان جاری می ساخت . مرحوم مصطفی زمانی نوشته است که نه تنها مفتح خود چنین روش را بکار می بست بلکه در انجمن اسلام شناسی اعضاء را تقویت می کرد تا به کمال شهامت نه تنها مقاصد او را تقویت کنند. بلکه نامش را هم در کتابها بیاورند.
دکتر مفتح بخشی از کتاب رسائل شیخ انصاری را نزد آیة الله مجاهد تبریزی و دروس خارج خصوصا بخشی از اصول را در محضر آیة الله العظمی بروجردی (ره ) فراگرفت . همچنین در فلسفه و حکمت نزد فیلسوف جلیل القدر امام مجهول القدر علامه طباطبائی تلمذ نمود مدتی از محضر فقیه اهل بیت علیه السلام آیة الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی (ره ) و آیة الله العظمی مرعشی نجفی( ره ) استفاده کرد. بخشی از دروس فلسفه و عرفان را نزد آیة الله حاج میرزا ابوالحسن رفیعی اصفهانی آموخت آیة الله سید محمد جحت پرتوی از اندیشه های فقهی خود را به این شاگرد وارسته انتقال داد. دکتر مفتح به موازات علوم حوزوی تحصیلات دانشگاهی را پی گرفت و به دریافت مدرک دکترا در رشته الهیات و معارف اسلامی نائل آمد. در فقه نیز آنچنان تبحری بدست آورد که عنوان با صلابت اجتهاد را برازنده خویش ساخت . پایان نامه تحصیلی وی رد مقطع دکترا با عنوان حکمت الهی در نهج البلاغه بدلیل ژرفایی مطالب و عمق مفاهیم با درجه بسیار خوب مورد قبول دانشگاه واقع شد.

پرتو اندیشه

دکتر مفتح پس از درک محضر اساتید وقت حوزه و کسب معارف اسلامی در سطوح عالی بعد از اندک مدتی خود به تدریس کتاب منظومه حاج ملاهادی سبزواری پرداخت و در شرح و توضیح این اثر مطالبی را تحت عنوان روش اندیشه به رشته تحریر در آورد که در حوزه اشتهار یافت .
وی از ابتدای تدریس در دبیرستان دین و دانش قم به روشن نمودن اذهان دانش آموزان در خصوص مباحث دینی و سیاسی و اجتماعی پرداخت و با همکاری شهید مظلوم دکتر بهشتی و حضرت آیة الله خامنه ای به مناسبت تقویت پیوند دانش آموزان ، فرهنگیان و دانشجویان با روحانیون اقدام به تاءسیس کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان در قم نمود. این کانون اولین مجتمع اسلامی زنده بود که در آن گروههای مختلف جمع می شدند و جلوه ای بود از هماهنگی همه قشرهای جامعه بر محور اسلام عزیز و بینش ‍ پرجوشش اسلامی .
دبیرستان دین و دانش پایگاه مهمی برای تلفیق دین و سیاست و نیز مرکزی برای انس دین و دانش بود تا از این رهگذر نسل جوان با معارف دینی آشنا شده و طلاب حوزه با مسائل روز ارتباط یابند و وحدت میان روحانیت و اقشار فرهنگی تحقق یابد.
به لحاظ مقبولیت و محبوبیتی که شهید مفتح بین طلاب و دانش آموزان کسب کرده بود ساواک جهنمی با آن تشکیلات عریض و طویل به وحشت افتاد و برای خنثی کردن فعالیتهای وی به کیدی ضعیف دست زد و شهید مفتح را به سال 1347 از آموزش و پرورش اخراج و به نواحی بد آب و هوای جنوبی تبعید نمود. در سال 1348 که زمان تبعید آن شهید بزرگوار به سر رسید و باید به قم باز می گشت از ورود نامبرده به این شهر مقدس جلوگیری کردند و او را ناگزیر به اقامت در تهران نمودند.
شهید مفتح عقیده داشت برای تحول در اندیشه های مردم لازم است که آنان را از دره نادانی به قله آگاهی رسانید. به عقیده وی بهر مسلمان علاقه مند و وظیفه شناس باید در دو جبهه مبارزه کند در یک جبهه با دشمنان اسلام و در جبهه ای دیگر با جهل و خرافه پرستی ، وی با اینکه یکی از برجسته ترین اساتید حوزه و دانشگاه بود و در این دو پایگاه حساس ‍ و نیز در دبیرستان های قم به تدریس مشغول بود به منظور آگاهی دادن به توده مردم و بیدار کردن و به حرکت درآوردن آنان تلاشهای وسیع داشت و به هیچ عنوان برنامه های تبلیغی خود را رها نمی کرد خصوصا در ایام ماه مبارک رمضان ، محرم و صفر در نقاط مختلف کشور این فعالیت او مضاعف می گشت در ایام تبعید که در زاهدان اقامت داشت از وعظ و ارشاد مردم غافل نبود.
دکتر مفتح مسافرتهای تبلیغی خود را به منبرهای افشاگرانه و روشنفکرانه تبدیل ساخته بود و سخنانش بدلیل آنکه تاءثیر عمیق و وسیعی در اذهان و افکار مردم داشت و برای دستگاه سفاک پهلوی خطر آفرین بود، بارها از سوی ساواک بازداشت گردید و سخنرانی هایش تعطیل می شد. وی در شهرهای مختلفی از جمله آبادان ، اهواز، خرمشهر، دزفول ، اصفهان یزد، شیراز، کرمان ، بندرعباس ، زاهدان ، همدان ، کرمانشاه ، ساری ، بابل ، املش ، آمل ، چالوس ، مشهد، و… تلاشهای تبلیغی وسیعی داشت .
از تلاشهای دیگر این شهید والا مقام می توان تاءسیس جلسات علمی اسلام شناسی را نام برد. این مجمع فعالیت وسیعی را به منظور شناساندن چهره اصلی اسلام شروع کرد و طی آن فضلا و نویسندگان حوزه علمیه آثاری را که در زمینه های گوناگون اسلام شناسی نوشته بودند مطرح کرده و پس از نقد و اصلاحهای مورد لزوم با مقدمه ای که دکتر مفتح بر آنها می نوشت به چاپ رسانده و در اختیار عموم مشتاقان اندیشه های ناب اسلامی قرار می دادند. از آنجا که ساواک به نقش مؤ ثر این مجمع در شناساندن اسلام و معرفی حقایق تشیع پی برده بود به تعطیل کردن آن اقدام کرد و تنها این مجمع توانست به تاءلیف و یا ترجمه سیزده جلد کتاب اقدام کند.
دکتر مفتح با همکاری شهید بهشتی فعالیت تحقیقی دیگری را در قم آغاز کرد و با ترتیب دادن جلسات سخنرانی در مسجد رضوی قم از اساتیدی چون شهید مطهری خواست تا در این برنامه شرکت کرده و به حاضران رهنمود بدهند که شهید مظلوم دکتر بهشتی ضمن مصاحبه ای به این تلاش ‍ تحقیقی اشاره کرده است در این جلسات تحقیقی آیة الله محمدرضا مهدوی کنی و آیة الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی شرکت داشتند و با استفاده از منابع اصیل اسلامی به تحقیقات ارزنده و عمیقی دست زده بودند که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بدان سبب که هر یک از این افراد در مشاغل عالی مشغول کار بودند، فرصت استمرار این کار پیش نیامد.

آثار و تالیفات

با وجود آنکه دکتر مفتح در سنگرهای متفاوت مشغول مبارزه با رژیم شاه بود و در سطح حوزه و دانشگاه و دبیرستان تدریس می نمود، از انجام کارهای پژوهشی و تاءلیفات غافل نبود و نگاشته های ارزشمندی بصورت تاءلیف و ترجمه از ایشان به یادگار مانده است که عبارتند از:
1-ترجمه تفسیر مجمع البیان : جلد اول و دوم این تفسیر به قلم استاد مفتح با همکاری حضرت آیة الله حسین نوری ترجمه شده است ولی جلد سوم را که دکتر مفتح به تنهایی به فارسی برگردانده است ، سایر مجلدات این تفسیر را دیگر دانشمندان حوزه ، ترجمه نموده اند.
2-حاشیه بر اسفار ملاصدرا: این حاشیه را دکتر مفتح در زمان تحصیل و تدریس خود بر کتاب اسفار ملاصدرا نوشت و چنین کاری مبین عمق دید و ژرفای اندیشه آن استاد در عرصه حکمت و فلسفه می باشد.
3-روش اندیشه : این کتاب را دکتر مفتح به سال 1336 ش . در علم منطق نوشته است که به عنوان یکی از منابع درسی در حوزه و دانشگاه از آن استفاده می شود. علامه طباطبائی (ره ) بر این کتاب مقدمه نوشته است و دقت نظر، اصابت فکر، وفای بیان و سهولت لفظ مولف را ستوده است .
4-حکمت الهی و نهج البلاغه : اثر یاد شده پایان نامه تحصیلی دوره دکترای شهید مفتح است و ضمن آنکه از ژرف نگری و وسعت مبانی برخوردار است ، مطالب آن برای عموم مردم قابل استفاده می باشد. این کتاب دارای پیش گفتاری نسبتا مفصل ، مقدمه و سه بخش است .
5-آیات اصول اعتقادی قرآن : این کتاب شامل چند بخش است که بخش ‍ اول پژوهش های استاد مفتح را در خصوص مباحث اعتقادی شیعه با تکیه بر آیات قرآن در بر می گیرد.
6-نقش دانشمندان اسلام در پیشرفت علوم : این نوشتار 60 صفحه ای مجموعه مقالات دکتر مفتح است که در سال چهارم مجله مکتب اسلام به تدریج انتشار یافته است . که هشت مقاله را در بر می گیرد.
7-ویژگیهای زعامت و رهبری : در این اثر مقالات و سخنرانی های این شهید بزرگوار در خصوص زعامت و رهبری و مباحث حکومت اسلامی گردآوری شده است .
8-مقالات : در مجلاتی چون مکتب اسلام ، خصوصا مکتب تشیع و نیز مجله معارف جعفری شهید مفتح مقالاتی را در خصوص معارف اسلامی و معرفی مذهب حقه تشیع نوشته است که یکی از این مقالات ارزشمند مطلبی است تحت عنوان مکتب اخلاقی امام صادق علیه السلام که در پنجمین نشریه سالانه مکتب تشیع در خرداد 1342 ش . درج گردید.
9-مقدمه نویسی بر آثار دیگران : از دیگر کوششهای فکری دکتر مفتح نوشتن مقدمه بر آثار نویسندگان جوان حوزه است که از مجمع علمی اسلام شناسی - که خود مسئولیت آن را به عهده داشت - شروع شد و تا چند سال بعد استمرار یافت . مجموعه این نوشته های ارزشمند اگر؛ جایی تدوین گردد خود کتابی مستقل و در عین حال سودمند را تشکیل خواهد داد. گزیده ای از این مقدمه نویسی ها در کتابی تحت عنوان افکار استاد شهید دکتر مفتح آمده است .

 

آذرخشی در کویر ستم

شهید مفتح علاوه بر آنکه اندیشه های علمی خود را در محضر مبارک حضرت امام خمینی قدس سره ) صفا داد در پرتو افکار تابناک امام راحل ، ستیز با ستم و نفی هر گونه سلطه را از مهم ترین برنامه های خود قرار داد و سخنرانی ها، مقاله ها و در جلسات درسی افراد را نسبت به فجایع جهان اسلام که ارمغان استعمار است آگاه می نمود و فساد تباهی استبداد را افشاء می کرد از این جهت وی را از سخنرانی کردن و هر گونه تبلیغ مذهبی منع کردند چنانچه آن شهید در سخنرانی ماه مبارک رمضان در سال 1357 به این وضع اشاره کرده است .
با این حال این دانشمند مبارز آرام نمی گیرد و وقتی که از سوی رژیم به سنتهای اسلامی توهین می شود فریاد می زند و می گوید اگر به افکار اسلامی ما جسارت کرد. ما آرام نمی توانیم بگیریم ، اگر به احساسات مذهبی ما احترام قائل نشدید ملت ایران آرام نخواهد شد. و وقتی با خبر شد که رژیم منحوس پهلوی تاریخ رسمی کشور را تغییر داده است چون آتشفشانی خروشید و گفت :
چطور ایرانی باید تاریخ پرافتخار هجرت رسول الله صلی الله علیه و آله را، یعنی تاریخ اسلام ، افتخار انسانها، افتخار ایران ، نجات دهنده ایران را کنار بگذارد. یا رسول الله صلی الله علیه و آله ما از روی تو شرمنده ایم . لذا مرجع بزرگوار پرچمدار جهان تشیع حضرت آیة الله العظمی امام خمینی به ملت ایران هشدار می دهند که به کار بردن این تاریخ حرام است .
شهید مفتح در سالهای حدود 1340 ش . که همزمان با آغاز قیام امت اسلامی است اغلب به شهرهای استان خوزستان می رفت و به دستور امام خمینی(قدس سره ) به فعالیتهای تبلیغی و افشاگری جنایات رژیم شاه می پرداخت و وقتی که ساواک وی را به نقاط بد آب و هوا تبعید نمود و از ورودش به قم جلوگیری به عمل آورد. دکتر مفتح به منظور گشودن سنگری برای ستیز با رژیم شاه به شوق همکاری با شهید مطهری در دانشکده الهیات دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد.
آن شهید بنا به دعوت مؤ منان و اهالی مسجد الجواد در این مکان مقدس به ایراد سخنرانی و انعقاد جلسات تفسیر پرداخت و از این طریق به روشنگری و ارتباط بیشتر بین دانشجویان و اقشار روحانی همت گمارد و در سال 1352 ش . برای تجمع و تشکل نیروهای مسلمان امامت مسجد جاوید تهران را پذیرفت و در این مکان مبارک هسته مقاومتی تشکیل داد و طی برنامه های منظم و جهت داری از سخنران متعهد و مبارزی همچون شهید مطهری دعوت بعمل آورد تا در این مکان حاضرین را با حقایق اسلامی آشنا کند.
سرانجام در سوم آذر 1353 ش . پس از سخنرانی یار و همرزم شهید مفتح - آیة الله خامنه ای - و با هجوم ساواک مسجد جاوید تعطیل و دکتر مفتح و مقام معظم رهبری پس از دستگیری در زندان تحت شکنجه های سختی قرار گرفتند و دیگر ساواک به مفتح اجازه فعالیت در مسجد را نداد. هنوز دو سال از آزادی وی از زندان نگذشته بود که ایشان در سال 1355 امامت مسجد قبا را پذیرفت که چون مسجد قبای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله محراب و میعادگاه تشنگان حق و فضیلت گردید.
در سال 1356 ش . شهید مفتح اعلام کرد نماز عید فطر را در زمینهای قیطریه خواهند خواند که این حرکت با وجود برق سلاحها و ماشینهای مسلح ارتش شاهنشاهی با استقبال جمعیت نمازگزار مواجه شد و شهید مفتح در خطبه های نماز به افشاگری علیه طاغوت و استکبار و صهیونیست ها پرداخت و نام مبارک حضرت امام را در حضور هزاران نفر جمعیت مسلمان بر زبان جاری ساخت و بر اطاعت از فرامنیش تاءکید کرد. از این تاریخ تا رمضان سال 1357 ش . فعالیت های مسجد قبل در قالب سخنرانی های پرشور در کلاسهای پرمحتوا ادامه داشت . در صبح روز عید فطر دوشنبه 13/6/57) در حالی که جمعیت انبوه با مفتح همصدا بودند و فریاد فرح زای الله اکبر سر می دادند به سوی قیطریه حرکت کردند. پس از مراسم نماز عید فطر مردم مسلمان با برنامه ریزی شهید مفتح از زمینهای قیطریه شروع به راهپیمایی کردند که شکوه آن شگفتی ناظران را برانگیخت . در این تظاهرات سرنوشت ساز که از ساعت شش بامداد آغاز و تا نیمه شب ادامه داشت صفهای چند کیلومتری جمعیت طول و عرض چندین خیابان را احاطه کرده بودند.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و ورود رهبر انقلاب به کشور ایران با سازماندهی و تدبیر خردمندانه شهید مفتح کمیته استقبال از امام برای این نمایش باشکوه مهیا گردید. آمارها جمعیت استقبال کننده را بین 5 تا 6 میلیون نفر گفته اند که بخش مهمی از نظم دادن به چنین حرکت با شکوهی به عهده شهید دکتر مفتح بود و ایشان در سخنان پرشوری که در سیزدهم بهمن 1357 ش . ایراد نموده است به این حرکت با شوکت و عظمت اشاراتی جالب دارد.

در سنگر دانشگاه

حکمت الهی چنین مقدر کرده بود که شهید مطهری و دکتر مفتح که از شخصیتهای برجسته حوزه علمیه بودند به دانشگاه رفته و در دلها، انگیزه ها و هدفهای دو قشر دانشگاهی و روحانی وحدت ایجاد کنند و یکی از بلندترین آرزوهای امام یعنی پیوند این دو قشر را عملی سازند. شهید مفتح اقدام عملی در راه رسیدن به چنین وحدتی را تغییر نظام آموزشی دانشگاه می دانست و عقیده داشت دانشگاهی که هدف آن پرورش انسانهای دانشمند، دیندار، متعهد و نیکوکار است باید علم و تحصص خود را در راه اعتلای کشور و تاءمین سعادت مردم به کار گیرد و در طریق استقلال ، عزت و عظمت کشور از خود اهتمامی تواءم با صداقت و جدیت به خرج دهند.
در برنامه چنین دانشگاهی باید عرصه بحث و تحقیق ، علم و عمل تواءم با اخلاص مهیا گردد. و به عقیده وی انس حوزه و دانشگاه با یکدیگر در رسیدن به چنین حالتی تاءثیر به سزایی دارد. آن شهید ضمن پیگیری به وجود آوردن چنین تحولی در دانشگاه از نظر خط فکری در زمینه مسائل عقیدتی با خطوط التقاطی سخت مخالفت داشت و در برابر احزاب و گروهکهایی که تفکر انحرافی داشتند لحظه ای آرام نمی گرفت و در مواردی با آنان درگیر می شد و به سبب همین موضع گیری صریح بود که به ترور وی اقدام کردند.

شهادت

در صبح روز 27 آذر 1358 ش . در جلو دانشگاه الهیات تهران مارقین انقلاب یعنی گروه منحرف فرقان آن متفکر وارسته را هدف چندین گلوله قرار دادند. آری جهاد آن شهید در عرصه اندیشه آن جاهلان از خدابی خبر را از میدان بدر کرده بود و راهی جز این ندیدند که قلمهای شکسته و فرسوده خود را بر زمین نهاده و گلوله برگیرند و مقر آن اندیشمند افشاگر را نشانه گیرند. آنان بزرگ مردی را ترور کردند که اسلحه ای جز قلم و سخن نداشت و کسی را به شهادت رساندند که کشتنش جز موج خشم آگین و نفرت و انزجار امت مسلمان نتیجه ای نداشت و اگر بدن پاکش در خاک و خون طپید، فکرش بیشتر تجلی نمود و از برکت خونش تحرکی تازه در اندیشه و باورهای امت اسلام به وجود آمد.

 نظر دهید »

علت این که عصرهای جمعه دل انسان میگیرد

29 آبان 1393 توسط پرهیزگار

علت ایــن که عصرهای جمعه دل انسان می گیــرد

از آیت الله بهاءالدینــی رحمه الله علیه پرسیدنــد : علت ایــن که عصرهای جمعه دل انسان می گیــرد و غمگیــن می شود چیست ؟ فرمودنــد: چون در آن لحظه قلب مقدّس امـام عصــر ارواحنا فداه بــه سبب عرضــه ی اعمال انسان ها  ناراحت و گرفتــه است آدم و عالم متأثــر می شونــد. حضــرت قلب و مدارِ وجـود است ..

 2 نظر

توصیه های علمی اخلاقی بزرگان به طلاب

28 آبان 1393 توسط پرهیزگار

توصیه  علمی اخلاقی آیت الله بهجت

علم و تقوا دو بال پرواز برای هر طلبه است که اگر به هر کدام از این دو کم‌توجهی شود زیان‌های فراوانی متوجه طلبه خواهد شد. معراج السعاده مرحوم نراقی را روزی یک صفحه بخوانید و تا حد توان به آن عمل کنید.

دیگر توصیه‌های آیت الله بهجت به طلاب علوم دینی:

۱. هر شب محاسبه نفس کنید. حاسبوا قبل أن تحاسبوا.

۲. من عمل بما علم، علّمه الله علم ما لم یعلم. هر کس به آنچه می‌داند عمل کند خداوند دانش آنچه را نمی‌داند به او خواهد آموخت.

۳. هر کس محاسبه نفس کند و نیز به علمش عمل کند، خداوند محاسبه آخر عمر را به او الهام خواهد کرد.

۴. قدم به قدم انسان باید مستغفر و تائب باشد تا خداوند او را نجات دهد.

۵. هیچ شاگردی نباید در بهشت و جهنم رفتن به استادش نگاه کند. «باید خود انسان فکر بهشت و جهنم خود باشد و به دیگران نگاه نکند. باید ببیند تکلیفش چیست و به آن عمل کند. باید موازین را شناخت و از موازین پیروی کرد، نه اشخاص.

۶. با آدم‌های امین مشورت کنید تا چنانچه زهر می‌خورید به شما بگویند.

۷. انسان نباید برای چهار تا شاهی حقوق، خود را بفروشد. خدایی که رزّاق است، حتی حیوانات را روزی می‌دهد.

۸. اگر خدا را نصرت نکردی، خداوند هم شما را یاری نخواهد کرد. اگر خدا را یاری نکردی و به کسی ظلم کردی، بعداً دیگری در حق تو ظلم می‌کند.

۹. عامل بودن با عالم بودن فرق دارد.

۱۰. درس را رها نکنید.

 2 نظر

امام حسین علیه السلام

27 آبان 1393 توسط پرهیزگار

آخه آدم امامشو می کشه؟

یک بار آقای قرائتی گفت : من بلد نیستم روضه بخونم

فقط چند تا جمله میگم :

آخه آدم امامشو میکشه ؟

اگه خواست اینجوری میکشه؟

تشنه میکشه؟

یا اسب رو بدنش میتازونه؟

وقتی اینجوری کشت  سرشو ، سر نیزه میکنه؟

به بچه شش ماهش هم رحم نمیکنه ؟

به دختر سه سالش

به اهل وعیالش

……………..

عاشورا…….آه

 



 

 1 نظر

رمز موفقیت بزرگان

23 شهریور 1393 توسط پرهیزگار

 

حضرت ایة العظمی مرعشی نجفی فرمودند:زمانی که در نجف بودیم،روزی،هنگام ظهر،مادرم به من گفت:برو پدرت را صدا بزن؛تا برای صرف نهار بیاید.من به طبقه بالا رفتم و دیدم که پدرم،در حال مطالعه خوابیده است.نمی دانستم چه کنم؟ از طرفی باید امر مادر را اطاعت می کردم و از طرفی، می ترسیدم با بیدار کردن پدر، باعث رنجش خاطر او گردم.خم شدم و لبهایم را کف پای پدر گذاشتم و چندین بوسه زدم،تا اینکه در اثر قلقلک پا، پدرم از خواب بیدار شد و دید،من هستم.وقتی این ادب و احترام را از من دید،گفت:شهاب الدین تو هستی؟ عرض کردم:بلی آقا.دو دستش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:«پسرم، خداوند عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمین اهل بیت قرار دهد؟ و من هر چه دارم از برکت همان دعای پدرم است که در حق من نمود و به مرحله اجابت رسید».

 4 نظر

خطاب رهبر به دختران

19 خرداد 1393 توسط پرهیزگار

دخترانم

معلومات وآگاهی هایتان را بیشتر کنید

مطالعه….

تحقیق…

دقت….

درس….

ورود به مسائل مورد ابتلای روز…

واهتمام به کارهای دینی….

جزء وظایف حتمی ومسلمی است

که امروزه زنان کشور باید مثل مردان

خودراموظف به انجام آن ها بدانند….

امام سید علی حسینی خامنه ای

 نظر دهید »

سفرمعنوی

25 فروردین 1393 توسط پرهیزگار

 

عرفا سفر درونی(انفسی) را، به سفر بیرونی و صوری تشبیه کرده‌اند براساس این تشبیه مراحل یک سفر معنوی چنین است:
1- مبدء: جهل و نقصان طبیعی است که با آن به دنیا آمده‌ایم.
2- مقصد و معرفت به آن: رسیدن به فوق همه کمالات یعنی وصول به حق است. «وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى»و «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ». امام صادق (ع) می‌فرماید: کسی که از روی بصیرت مسیرش را طی نکند باهرگامش، بیشتر از مقصدش دور می‌شود؛ « الْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسّائِرِ عَلَى غَيْرِ الطّرِيقِ لَا يَزِيدُهُ سُرْعَةُ السّيْرِ إِلّا بُعْداً »
3- راه شناسی: مراتب کمالات علمی وعملی است که روح مرحله به مرحله ان را طی می‌کند.
4- منازل سفر: اخلاق پسندید است که مقامات روح آن‌ها را گام به گام در یک روند صعودی طی می‌کند.منزل اول آگاهی و منزل آخر، توحید است.
5- سعی در پیمودن راه: با مجاهده، ریاضت، و تحمل تکالیف و محاسبه و مراقبه لحظه به لحظه حاصل می‌شود.
گرچه وصلش نه به کوشش می‌دهند *** آن قدر ای دل، که توانی بکوش
6- توشه راه: زاد این راه تقوی، و علم و معرفت مترتب برآن است. در سفر صوری به قدرت بدن نیازمندیم و در سفر معنوی به قوت روح؛ « تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوی.»
7- مَرکب: تحصیل معاش برای کسب انرژی لازم جهت سلوک به قدر ضرورت نه بیشتر.
8- همسفر: علما، عابدان همسفران این مسیرند. آن‌ها مدد کار ما هستند. همسفران همدیگر را به پیشرفت ترغیب می‌کنند، همه دیگر را به عیوب و موانع رشدشان آگاه می‌کنند.
9- راهنما و راهنما شناسی: پیغمبر (ص) و ائمه معصومین (ع) و سنن و آداب آن‌ها جهت روشن ساختن مصالح و مفاسد. راهنماها خود مسیر را رفته‌اند و امت خود را به پيروي از خویش خوانده‌اند،« لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» و «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ. »
واصلان، سالکان را به پیشی گرفتن از همدیگر تشویق می‌کنند و می‌گویند اگرچه رسیدن به حق، هدف نهایی سالک است اما آن‌ها مرگ در این راه را شهادت می‌دانند.« مَن یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَی اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلی اللّهِ ».
اگر در راه او مردی شهیدی*** وگر بُردی سَبَق، زین العبیدی
اگربه مقصود رسیدی زهی سعادت*** وگر در راه مردی زهی شهادت
10- مانع شناسی: همانگونه که در سفر صوری ممکن است با موانع فکری، طبیعی و انسانی روبه رو شویم در سفر معنوی نیز آشنایی با موانع ضرورت دارد. موانع دو نوع است:
10-1- موانع نظری: این موانع عبارتنداز:
الف)وسوسه عملی؛ این‌جا موهوم و متخیّل، معقول جلوه می‌کند.
ب)پندارگرایی ؛ فرد خود را غایب ازمحضر خدا می‌داند.
ج)عقل متعارف؛که معاش اندیش صرف است نه معاد اندیش.
10-2- موانع عملی: این موانع شامل هوس مداری، خودبینی، کمینگاه‌های شیطان و بازیگری ودنیا گرایی است
11- مانع زدایی: بزرگان اخلاق و عرفان برای رفع و دفع موانع مراحل مختلفی بیان کرده‌اند. به عنوان نمونه، برخی این مراحل را شامل توبه، زهد، ریاضت، و مراقبه و محاسبه می دانند.
12- ارمغان و سوغات: آداب وسنن که در ابتدا بع عنوان «زادالمسافر» مطرح است، نتیجه ره آورد سالکان واصل است که به مقصد رسیده‌اند. بهترین ارمغانی که سالکان این راه آورده‌اند این است که«نشانه» هر منزلی را به خوبی ارائه داده‌اند، مثل کوه نوردی که از راه سخت می‌رود و برای دیگران علامت می گذارد.[1]


پی نوشت :
1- پايان تهيه و ساخت آزمون هدف در زندگي با تكيه بر اسلام، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).

 نظر دهید »

احساس پوچي

20 اسفند 1392 توسط پرهیزگار


چرا بعضي انسانها دچار احساس پوچي مي‏شوند؟
آیت الله جوادی آملی: براي آنكه با هدف كار نمي‏كند. از معصومان رسيده است: «النّاسُ مَعادنُ كمعادنِ الذّهبِ و الفضّة» [1] ؛ انسانها مانند معادن نقره و طلا هستند كه در درون خود گوهر مي‏پرورانند. البته انسان مانند موزه نيست كه اشياي گرانبهاي جهان خارج را در آن جمع مي‏كنند. انسان چون درياست كه در درون خود گوهر مي‏پرورد:
چو دريا به سرمايه خويش باش ٭٭٭٭ هم از بود خود سود خود بر تراش [2]
همه گوهرهاي دريا، پرورش يافته خود درياست و كسي از خارج آنها را در دريا نمي‏ريزد. انسان از هر دريايي درياتر است و از هر اقيانوسي اقيانوس‏تر؛ وقتي مي‏تواند گوهري بپروراند، چرا احساس پوچي كند. احساس پوچي در انسان به معني پوچي دنيا و متعلقات آن است. اينكه هر روز يكي مي‏رود و ديگري به جاي او مي‏نشيند، نشانه ناپايداري و پوچي مقامات دنيوي است. [3]

پی نوشت :
1. الكافي، ج 8، ص 177.
2. كليات نظامي گنجوي، ج 1، شرفنامه، ص 654.
3. سایت آیت الله جوادی آملی.

 نظر دهید »

اثبات حقانیت شیعه در یک دقیقه

19 اسفند 1392 توسط پرهیزگار


اثبات شیعه در یک دقیقه

کلیک کنید

 نظر دهید »

دلیل قرآنی وجود حضرت حُجّت (عج) چیست؟

02 اسفند 1392 توسط پرهیزگار

دلیل قرآنی وجود حضرت حُجّت (عج) چیست؟

مرحوم کلینی (رضوان اللّه علیه) در کتاب شریف کافی[4] طی بابی از ائمه(علیهم‌السلام) نقل کرده است که به سوره قدر احتجاج کنید، زیرا در سوره قدر آمده است، هر سال لیلة القدری دارد و فرشتگان در شب قدر، هر سال با همراهی روح (جبرئیل سلام اللّه علیه)، همه احکام و امور را به زمین نازل می‏کنند.

وقتی فرشتگان احکام و امور را به زمین می‏آورند، باید آن را به کسی بسپارند، چون افراد عادی نمی‏توانند میزبان فرشتگان باشند و احکام صادره را تحویل بگیرند، پس تنها کسی که در روی زمین مهمان‏دار فرشتگان و تحویل گیرنده این امور و مقدّرات است، وجود مبارک ولی عصر(علیه‌السلام) است، بنابراین با توجه به روایاتی که مرحوم کلینی نقل کرد، از نظر قرآن، در شب قدر که همه فرشتگان به همراهی جبرئیل(سلام اللّه علیه) یا روح، مقدّرات امور را نازل می‏کنند، باید آن را به کسی بسپارند و به او گزارش بدهند؛ گیرنده این امور وجود مبارک ولی عصر(ارواحنا فداه) است

 نظر دهید »

درسهایی از قـــرآن...

23 دی 1392 توسط پرهیزگار

 

بچه ام کوچولو بود، از من بیسکویت خواست.گفتم: امروز می خرم.

وقتی به خانه برگشتم ……
فراموش کرده بودم. بچه دوید جلو و پرسید: بابا بیسکویت کو؟
گفتم: یادم رفت!!!
بچه تازه به زبان آمده بود، گفت: بابا بَده، بابا بَده.

بچه را بغل کردم و گفتم: باباجان! دوستت دارم.
گفت: بیسکویت کو؟
دانستم که دوستی بدون عمل را بچه سه ساله هم قبول ندارد.
چگونه ما میگوئیم #خدا و #رسول و #اهل بیت او را دوست داریم، ولی در عمل کوتاهی میکنیم؟

 1 نظر

دلایل نابودی گناهان توسط بیماری چیست؟

22 دی 1392 توسط پرهیزگار

 

همه ما تجربه بیماری را داریم. برخی بیماری ها به سرعت بهبود می یابند و برخی مدتها انسان را آزار می دهند و برخی ممکن است منجر به مرگ شوند، اما آنچه که در هر نوع بیماری مهم است میزان صبر ما در برابر آن است و اینکه دنیا را سرمنزل مقصود خود ندانیم و باور داشته باشیم زندگی واقعی و جاودانه ما بعد از مرگ تازه آغاز می شود در اینصورت تلخی بیماریها مثل تلخی دارو قابل تحمل می شود.
خدای ما حکیم و مهربان است و صحت بدن ما به دست اوست پس حتماً مریضی ما اتفاقی عارض نشده بلکه اسراری در آن نهفته است.
امّا این كه بیمارى، گناهان را از بین مى ‏برد به دو جهت است:
1- براستى نیروى شهوت و غضب بیمار، كه ریشه تمام گناهان و مفاسد است. شكسته و سست مى‏ شود.
2- اقتضاى بیمارى این است كه انسان، در آن حال، با توبه و پشیمانى از گناه به طرف پروردگارش باز مى‏ گردد و تصمیم بر ترك آن قبیل كارها مى‏ گیرد.
همان طورى كه خداى تعالى فرموده است: “وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ یَدْعُنا إِلى‏ ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما كانُوا یَعْمَلُون؛
هنگامى كه به انسان زیان(و ناراحتى) رسد، ما را(در هر حال:) در حالى كه به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، مى‏ خواند؛ امّا هنگامى كه ناراحتى را از او برطرف ساختیم، چنان مى‏ رود كه گویى هرگز ما را براى حل مشكلى كه به او رسیده بود، نخوانده است! این گونه براى اسرافكاران، اعمالشان زینت داده شده است (كه زشتى این عمل را درك نمى‏ كنند)!"‏(3).
به این ترتیب آن گناهانى كه در حقیقت نفس جایگزین نشده ‏اند، بزودى از بین مى‏ روند، و گناهانى كه به صورت ملكه در آمده ‏اند، بسا كه در طول‏ بیمارى، با ادامه پشیمانى و بازگشت به جانب خدا، برطرف مى‏ گردند. امام (علیه السلام) كلمه حطّ: نابودى را براى نابودى گنا هان استعاره آورده از باب تشبیه(در قدرت نابودسازى و زدودن) به محو كردن اوراق كتاب.
آن گاه امام (علیه السلام) با عبارت: انّ اللّه… بر این نكته توجه داده است كه هرگاه بنده خدا رنج بیمارى خود را به حساب خدا بگذارد، این خود، زمینه رسیدن اجر و پاداش بر او شده و باعث ورود او به بهشت مى‏ گردد. و از بین بردن ملكاتى كه با قصد قربت به خدا همراه اند نیز وارد در این قسمت اند.

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: “إِنَّ فِی الْجَنَّةِ مَنْزِلَةً لَا یَبْلُغُهَا عَبْدٌ إِلَّا بِالِابْتِلَاءِ فِی جَسَدِه"(4) در بهشت جایگاهی هست که هیچ بنده ای به آن نمی رسد مگر در اثر مبتلا شدن بدنش (به بیماری).
بدیهی است کسی به چنین جایگاهی می رسد که در بیماری خود صبر کرده باشد و زبان به کفران نعمت نگشوده باشد زیرا طبق همین کلام امیرالمومنین (علیه السلام) که مورد بحث ماست خود بیماری فی نفسه اجر و ثوابی ندارد بلکه صبر در بیماری اجر دارد.
پس بسیار مهم است که در هنگام مواجهه با مریضی ها مأیوس نشویم بلکه با یاد خدا و توبه و صبر سعادت ابدی را برای خود رقم بزنیم.
نکته دیگر اینکه درست است که بیماریهای ما می توانند برای ما خیر باشند اما این دلیل نمی شود کسی از خدا سلامتی نخواهد یا طلب بیماری کند، زیرا پروردگار ما کریم است و به هر که بخواهد بدون حساب بالاترین اجر و پاداش را می دهد. پس باید به فضل خدا امید داشت و از او خواست خیر دنیا و آخرت را برای ما جمع کند منتها اگر خواست خدا این بود که ما بیمار شویم باید تسلیم خواست او باشیم و راضی به رضای او. و الا رسم بندگی را به جا نیاورده ایم!
آنچه از کلام امام علی(علیه السلام) می رسد اینست که بیمار به جهت صبر بر درد و توکل برخداوند، گناهانش آمرزیده می شود؛ وگرنه خود بیماری فی نفسه اجر و پاداشی در پی ندارد.
—————————————
پی نوشتها:
1ـ نهج البلاغه، حکمت 42.
2ـ نور الثقلین، ج4، ص56.
3ـ یونس/12.
4ـ وسائل ‏الشیعة، ج 3، ص 258

 نظر دهید »

اسباب شیوع حسادت در بانوان

14 دی 1392 توسط پرهیزگار

اسباب شیوع حسادت در بانوان

1- تغییر موقعیت اجتماعی بانوان:یکی از جالبترین جنبه های حسادت این است که در دنیای مدرن امروز، این حس به طور فزاینده ای متداول شده است. علی رغم اینکه این حس میتواند تا حدی مانند یک بیماری عمل کند، اما در واقع بیماری نیست و واگیر هم ندارد. ولی حسادت در دنیای امروز رایج تر از گذشته شده است.علت آن از چند دهه گذشته شروع شده وتا کنون، بانوان شاهد تغییر چشمگیر موقعیت اجتماعی زنان ساکن در کشورهای پیشرفته بوده اند. وبانوان ما هم گمان می کنند در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری در تاریخ ،میتوانند بر اساس شایستگیهای خودشان به پیشرفت و موفقیتی درخور دست یابندولی هنوز احساس نا امنی، محدودیت و ترس میکنند؟ زیرا با به دست آوردن قدرت انتخاب، احتمال شکست هم بیشتر میشودواین حقیقت ساده، یعنی اینکه درموقع بروزحسادت تمرکز دربانوان کم شده وقدرت انتخاب مصیر درست در او کم می گردد،دارای قدرت مؤثری است که میتواند فرد حسود را از چنگال شرورانه حسادت نجات دهد. وباید برای به دست آوردن نیرو ی لازم جهت موفقیت به سختی کار وتلاش علمی وایمانی وفکری وجسمی کرد.

2- زندگی مدرنیته وتهاجم فرهنگی وتهدید امنیت اخلاقی خانواده ها: با توجه به هجمه تهاجم فرهنگی دشمنان وبه تبع آن مدل لباسها وموها وطرز آرایش بانوان وبدتر از آن رقابت در عرض اندامها موجب بوجود آمدن رقیبهای حقیقی ومجازی در زندگی مشترک خنواده ها باعث بروز ناهنجاریها از جمله حسادت وبویژه در بین بانوان گردیده است ودر این میان زنان بجای حفظ ایمان وتقوا وبکارگیری شیوه های صحیح همسر داری در اثر رفتارهای ناشی از حسد دچار خسارات وزیانهای زیادی می شوند ودر این بین محققان متوجه شدند حسادت آن چنان باعث حواس‌پرتی و پریشانی زنان می‌شود که آن‌ها نمی‌توانند اهداف خاصی را شناسایی کنند و قابلیت بینایی آن‌ها دست خوش تغییر می‌شودوبسیاری از مسائل که باید به دقت ملاحظه وتصمیم جدی وبه موقع اتخاذ گردد با اشتباه ودر انتخاب مواجه می شود.
محققان معتقدند نتایج تحقیقات آن‌ها اطلاعات عمیقی را در مورد روابط اجتماعی و قدرت درک و احساس انسان‌ها فاش می‌کند. دانشمندان متوجه شدند احساسات در روابط اجتماعی می‌توانند روی سلامت جسمی و روحی انسان موثر باشند ، و به نظر می‌رسد احساسات اجتماعی می‌توانند روی آن چه که زنان می‌بینندنیز تاثیر زیادی داشته باشد این حالت یعنی رابطه بین حسادت و نابینایی احساسی زمانی در بین زنان اتفاق می‌افتاد که توجه همسران آنها به زنان دیگر جلب می شود واین مسئله ای است که بدحجابی زنان وفرم آرایش وپوشش آنها بیشترین عامل جلب توجه مردان است واین اولین زنگ خطر برای سلامت جسم وروح خود زنان است که خود عامل آنند.
3-احساس مالکیت وحسادت در بانوان :حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. اما به نظر می رسد که حسادت در زنان شکل دیگری به خود گرفته و آنها بیشتر نسبت به مقوله هایی به شدت تحریک می شوند که تصور می کنند تحت مالکیت آنهاست و یا می خواهند با تلاش خود آن را تحت کنترل و مالکیت خود قرار دهند احساسی که گاه زنان را بدان جهت سوق می دهد که در مورد تمام روابط و مناسبات همسرشان حساس شده و حتی همسرشان را به خاطر ارتباط صمیمانه با محارم خویش (مادر و خواهر و ..) مورد بازخواست قرار می دهند. یعنی به نوعی همسرشان را مختص خود می خواهند و دوست ندارند او با هیچ زن دیگری در سطحی ترین روابط قرار گیرد. این حس همان حسی است که عمدتا باعث ایجاد اختلاف و کشمکش بین عروسها ودیگر بستگان همسر می شودکه با توسعه ارتباطات زندگی عصر حاضر،که گسترش هم یافته بحث حسادت نیز شیوع بیشتری پیداکرده است واین حس حب تملک در بانوان با حس غیرت درمردان تقریباً معادل است .
4-چشم و هم چشمی :چشم و هم چشمی و رقابت بر سر تامین تجملات زندگی و .. سبب دیگر شیوع حسادت در زندگی های امروزی است ،علی رغم توصیه دین اسلام وبزرگان اخلاق ومقام معظم رهبری بر ساده زیستی وپرهیز از گرایش به تجملات زندگی؛ رواج هم یافته است، که موجب بروز مشکلات فراوان اخلاقی ورفتاری مثل حسادت می شود.
بزودی راه درمان بیان خواهدشد انشاءالله

 نظر دهید »

کتاب قلب

06 آذر 1392 توسط پرهیزگار

قال مولی الموحدین علی علیه السلام: القلب مصحف البصر« قلب انسان کتاب چشم است» پس باید مواظب باشیم چشمانمان را از چه صحنه هایی پر می کنیم کتاب دلمان با انچه چشم می بیندنوشته می شودوممکن است انسان یک صحنه را یک لحظه ببیند واثرآن تا آخرعمر بماند….(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد20 صفحه46)

رو بـه قـبلـه مـی نـشـیـنـم.
خـسـتـه بـا حـالـی عـجـیـب از تـه دل مـی گویــــم.

 

اَنـتَ فـی قَـلـبی عَـزیـز

 نظر دهید »

سهم قرآن نه در حوزه ادا شد نه در دانشگاه و نه در جامعه

11 تیر 1392 توسط پرهیزگار

نامه ی سرگشاده ایت الله قرائتی…

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک علاقه‌مندان به قرآن کریم و مفاهیم بلند آن.

جایگاه قرآن بر کسی پوشیده نیست زیرا:

۱٫در بهترین شب تاریخ (شب قدر) نازل شده.

۲٫ بر قلب بهترین انسان نازل شده.

۳٫ قرآن نازل شد تا غافلان، هوشیار و نشستگان، به پا خیزند و بپا خواستگان بروند و روندگان بدوند. (خدای قرآن “قائما بالقسط”، هدف قرآن “لیقوم الناس بالقسط” ، و به پیامبرش فرمان “قم” و به امتش “قوموا” ونمازش “اقیموا” و حجش “قیاما للناس” و رهبرش “قائم” و رستاخیزش “قیامت” است.یعنی قرآن کتاب تحرک و نشاط و رشد است.)

۴٫قرآن هم چون دریا است که نگاه به آن،شنای در آن، ماهیگیری از آن، کشتیرانی در آن تا غواصی در آن، برای همه ی گروه ها، نوعی بهره دارد. و انسان را به ساحل خوشبختی می رساند و کسانی که عالم ترند، مثل غواصان، بهره ی بیشتری می برند.

۵٫قرآن بزرگترین معجزه پیامبر است که حفظ آن واجب است.

۶٫ مأمور به تدبریم و از کسانی که در آن تدبر نمی کنند توبیخ شدید شده است.(افلا یتدبرون القران…)

۷٫ قرآن نیاز به سند ندارد، مورد قبول همه فرقه های اسلامی است و در هر خانه مسلمان حداقل یک نسخه از آن وجود دارد.

۸٫ تنها کتاب آسمانی است که در آن تحریف صورت نگرفته و در آینده هم بیمه است. “انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون” “لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه”

۹٫ شفاعت انسان ها گاهی مفید واقع نمی شود “فما تنفعهم شفاعه الشافعین ” ولی شفاعت قرآن قطعا مفید است. “انه شافع مشفع”

۱۰٫اگر بناست عمری صرف خواندن و دقت بشود کتاب خالق بر کتاب مخلوق مقدم است.

۱۱٫هر چه علم توسعه پیدا می کند عظمت قرآن شفاف تر می شود. هیچ آیه ای از آن، تاریخ مصرف ندارد؛ بلکه برای همیشه است.

۱۲٫دریایی است که به قعر آن دسترسی نیست. “بحر لا یدرک قعره”

۱۳٫عجائب قرآن قابل شمارش نیست.”لا تحصی عجائبه”

۱۴٫ قرآن میزان است و همه باید خودمان را با آن بسنجیم؛ حتی روایات باید با آن سنجیده شود.و اگر حدیثی ضد قرآن بود آن را کنار می گذاریم.

۱۵٫به گفته روایات متعدد “قرآن و اهل بیت (ع)” حتی برای یک لحظه از هم جدا نیستند. “لن یفترقا”

۱۶٫قرآن جامعیتی دارد که در خداشناسی، حیوان و آسمان را کنار هم می آورد. “افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت و الی السماء کیف رفعت”

۱۷٫در سفارش به عدالت، تعادل کهکشان ها تا تعادل ترازوی میوه فروشی را با هم می بیند.”و السماء رفعها و وضع المیزان الا تطفوا فی المیزان”

۱۸٫در سوگند، هم به خورشید سوگند می خورد و هم به انجیر.

۱۹٫بزرگترین آیه آن آیه حقوقی است، همان گونه که بزرگترین نامه حضرت علی (ع) نامه سیاسی است.

۲۰٫ در فرمان جهاد آن نیز توجه به عدالت شده است.

۲۱٫ عدل و احسان قرآن از هم جدا نیست. دستور قتل قاتل را می دهد ولی نام برادری را از او حذف نمی کند. ” فمن عفی له من اخیه شیء…” یعنی حتی نسبت به قاتل کلمه عفو و برادر به کار می رود.

۲۲٫ در مسائل حقوقی و مدیریتی و تربیتی و سیاسی و نظامی و خانوادگی و اقتصادی هزاران دستور دارد که در کتب دیگر نیست.

۲۳٫ قرآن به اهل کتاب می گوید اگر کتاب آسمانی را به پا ندارید هیچ ارزشی ندارید و پوک هستید. ” یا اهل الکتاب لستم علی شیء حتی تقیموا التوراة و الانجیل و ما انزل الیکم من ربکم” اما این قرآن مهجور است.

تنها در حد سوگند به قرآن، رد کردن مسافر از زیر آن، تجوید و ترتیل و حفظ و کاشی کاری و تابلو و امثال آن به آن پرداخته شده است.

سهم قرآن نه در حوزه ادا شد و نه در دانشگاه و نه در جامعه.

برای تفقه بحمدالله حوزه‌ها فعالند ولی برای تدبر یا راکدند یا فعالیت کمی دارند. سال‌ها قبل اقرار بزرگانی از قبیل ملاصدرا، فیض کاشانی، امام خمینی(ره)، را که در اواخر عمر ناله ها سر دادند، در جزوه هایی منتشر کردم. به لطف خدا در این سال ها حرکت های خوبی در حوزه ها، سازمان و دفتر تبلیغات، ارشاد، مساجد، دانشگاه ها و ستاد تفسیر و رسانه های گروهی انجام شده است. گر چه کارهای انجام شده حرکت مقدسی است و کاری است مبارک ولی کافی نیست.

به آرزوی روزی که ما برای نسل نو تفسیرهای مناسب که نیازهای ویژه آنان را بر آورده کند نوشته باشیم.

به امید روزی که در هر منطقه ای دانشمندی قصه های قرآن را برای کودکان و بزرگان ما تحلیل کند.

در انتظار روزی که تفسیر ساده، ولی پر محتوا، جزو دروس رسمی مدارس و دانشگاه ها شود.

به امید روزی که منبرهای ما، به جای نقل برخی مطالب ضعیف و … مملو از انوار قرآن باشد.

به امید روزی که تفسیر را نیز علم بدانیم و اسرار قرآن را کشف کرده و دل ها را جذب کنیم.

به امید روزی که از هر طلبه ای بپرسند چه می خوانی؟ بگوید تفسیر و مکاسب- تفسیر و لمعه به امید آن که ما کتاب آسمانی را به پا داریم که آن نیز به پا داشتنی است: ” ولو انهم اقاموا التورة و الانجیل و ما انزل الیهم”

به امید روزی که بخشی از بودجه ها، مدارس، نیروها و درس های حوزوی صرف تربیت مفسر شود.

همان گونه که برای روشنی نباید منتظر خورشید باشیم، برای قرآن نیز نباید منتظر دیگران باشیم. همان گونه که هر طلبه خودش سایر کتاب ها را می خواند و مباحثه می کند. کتب تفسیر را هم با مشورت برخی از بزرگان بخواند و مباحثه کند. و از اساتید خود بخواهد همان گونه که سایر کتب را تدریس می کنند، تفسیر قرآن را نیز تدریس کنند. و تفسیر قرآن را نیز (همان گونه که مقام معظم رهبری خطاب به چند هزار روحانی در خراسان رضوی فرمودند) در همه سطوح درس اصلی خود قرار دهند.

والسلام علیکم و رحمة الله

محسن قرائتی

خوب است با رسیدن بهار قرآن دلمان را با قرآن بهاری کنیم ….

 2 نظر

شیوه ی حفظ دوستان از منظر اما هادی علیه السلام

01 خرداد 1392 توسط پرهیزگار

از منظر دهمین امام شیعیان، حضرت هادی عليه‏ السلام يکي از ويژگي‌هاي اولياء خدا و انسان‌هاي صالح عفو و گذشت و پذيرش عذر ديگران است.
ايوب بن نوح مي‏‌گويد: آن حضرت طي نامه‌‏اي به يکي از ياران ما که موجب ناراحتي شخص دیگری شده بود، توصيه کردند که برو از فلاني عذر خواهي کن و بگو: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْرا إِذَا عُوتِبَ قَبِلَ»
«اگر خداوند خير بنده‏‌اي را بخواهد،او را حالتي عطا مي‏‌کند که هرگاه از او عذر خواسته شد، مي‏‌پذيرد.» تو نيز عذر ما را بپذير!

 

«مستدرک الوسائل، جلد 8، صفحه 329»

 نظر دهید »

تشویق کودک به سخنرانی

07 اردیبهشت 1392 توسط پرهیزگار

 

امام على(عليه السلام) فنِّ خطابه و سخنورى را به فرزندان خود مى‏آموخت. روزى امام حسن(عليه السلام) را واداشت تا به منبر رفته، براى مردم خطبه بخواند. وقتى امام مجتبى(عليه السلام) سخنرانى ايراد كرد، امام على(عليه السلام) او را ستود. در يكى از شب‏هاى عيد، امام على(عليه السلام) خطاب به فرزندش امام مجتبى(عليه السلام) فرمود: برخيز و براى مادران و برادران و خواهران خود سخنرانى كن،امّا امام مجتبى(عليه السلام) در حضور پدر خجالت مى‏كشيد. امام على(عليه السلام) براى اينكه فرزندش آسوده خاطر برخيزد و خطابه ايراد كند از اطاق خارج شد و روبروى درب ورودى منزل ايستاده، سخنان فرزند را زير نظر داشت،امام مجتبى(عليه السلام) برخاست و با حمد و ستايش خدا، سخن آغاز كرد، و به جدّش رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) درود فرستاد و آنگاه با سخنرانى جالبى نظر همگان را به خود جلب كرد، در پايان سخنرانى او، امام وارد اطاق شد، امام حسن(عليه السلام) را در آغوش كشيد و از خطابه زيباى او تشكّر كرد. [1]

پی نوشت :
[1] . الگوهاى رفتارى، جلد 13 امام على (عليه السلام) و مباحث تربيتى، محمد دشتى

 نظر دهید »

چند نکته طلبگی از زبان ایت الله بهجت

06 اردیبهشت 1392 توسط پرهیزگار

شروط و موانع تحصیل و به كار زدن علم

«لِكُلِّ شَىْءٍ آفَةٌ، وَ لِلْعِلْمِ آفاتٌ» براى هر چیز آفتى است، ولى علم آفتها دارد. عجیب است! هر جا بین زید و عَمر و یا دو طایفه مخاصمه و در گیری مى شود، اهل علم مال المصالحه قرار مى گیرند. تازه اگر علم تحصیل شود، خدا مى داند استفاده كردن از آن در طریق رضاى خدا، چه قدر شروط و موانع دارد!


 

راهنمایی درباره تبلیغ

سؤال: خواهشمندم در مورد تبلیغ، حقیر را راهنمایی فرمایید.

ج: باسمه تعالی

الحمدلله وحده و الصلوة علی سید أنبیائه محمد و آله سادة الأوصیاء.

مبلّغ اگر از یقینیات (اموری که به صحت آن ودرستی آن یقین دارد )تجاوز نکرد، پشیمان نخواهد شد. مبلّغ باید مؤمنین را متصل به «ثقلین» نماید، یا اتصالشان را محکم تر نماید.

اگر در مسلمات، مردم با «ثقلین» شدند، خودشان تعقیب از تعلم موالید و مستخرجات صحیحه از آنها می نمایند. [مبلغین] در مدائح و مصائب و معارف، اقتصار بر کتب علما یا مقبول نزد علما نمایند؛ و در احادیث، بر کتب معتبره معروفه اکتفا نمایند.

و [اکنون] مرسوم شده [ که] همه اینها را از حفظ انجام می دهند و لازمه اش این است که مردم از بسیاری محروم می شوند و مبلغ با تکرار انجام تبلیغ می دهد؛ اولی این است که غیر احادیث را از روی کتابهای مقبوله بخوانند و اختیار نمایند آنچه احسن است؛ و در احادیث از روی کتب معروفه معتبره شیعه انجام دهند، با ترجمه صحیحه؛ تا افاده و استفاده احسن و اکثر باشد.

قدر آب و هوای خوب را بدانید

به طلاّب توصیه مى‏شود كه از آب و هواى خوب و سالم قدردانى كنند، و در اشتغال به تحصیل همّت و اهتمام داشته باشند.

در زمان ما طلاّب در هواى گرم نجف در چهار ماه ربیعین و جمادیین (1) كه گاهى با قَلْبُ الأْسَد(2) مصادف مى‏شد و بسیار گرم بود و تعطیلى كم داشت و فقط ایّام فاطمیّه ـ علیها السّلام تعطیل مى‏شد، با چه شور و اشتیاق مشغول تحصیل بودند و تعطیلات تابستانى رسم نبود!

اشتغال به تحصیل در آن گرماى سوزان و با نبود امكانات و وسایل برقى خنك كننده‏ى هوا و آب نظیر یخچال و پنكه و كولر و… از كرامات بود!

 

والله الموفق للصواب و الحمد لله و الصلوة علی محمد و آله.

 4 نظر

چه کنم با شرم ان؟؟

06 اردیبهشت 1392 توسط پرهیزگار

مردى از اهل حبشه نزد رسول خدا صلوات الله علیه و آله آمد وگفت : یا رسول الله ! گناهان من بسیار است. آیا در توبه به روى من نیز باز است ؟
پیامبر (ص) فرمود : آرى ، راه توبه بر همگان ، هموار است. تو نیز از آن محروم نیستى.
مرد حبشى از نزد پیامبر (ص) رفت. مدتى نگذشت که بازگشت و گفت :
یا رسول الله ! آن هنگام که معصیت مى ‏کردم ، خداوند ، مرا مى ‏دید ؟
پیامبر (ص) فرمود : آرى ، مى ‏دید.
مرد حبشى ، آهى سرد از سینه بیرون داد و گفت : توبه ، جرم گناه را مى ‏پوشاند ؛ چه کنم با شرم آن ؟
در دم نعره ‏اى زد و جان بداد.

 1 نظر

یک کلمه کافیست

04 اردیبهشت 1392 توسط پرهیزگار

 



به آیت الله بهجت(ره) گفتند: کتابی درزمینه اخلاق معرفی کنید

فرمودند: لازم نیست یک کتاب باشد

یک کلمه کافیست

که بدانی : ((خدا می بیند))

 2 نظر

یک قدم برای تحصیل ،یک قدم برای تهذیب

17 اسفند 1391 توسط پرهیزگار

 

 

 

باید از همین حالا ،همین جوان شانزده ساله ،همین جوان بیست ساله که در مدراس هست  ،در مدارس علمی هست، از حالا باید انطوریکه رضای خداست انطوری که دستورات الهی است از حالا باید خودش را عادت بدهد به اینکه انطور باشد یک قدم که برای تحصیل علم بر میدارد یک قدم هم برای تحصیل اخلاق خوب و تهذیب بردارد اگر خدای نخواسته عالمی مهذب نباشد اگر خدای نخواسته عالمی انطوریکه اسلام میخواهد نباشد این ضررش از نفعش بیشتر است تمام ادیانی که مخترع است و تمام ادیانی که اختراع شده و کذب است این افراد تحصیلکرده موسسش هستند اشخاصی که در حوزه های علمیه تحصیل کرده اند لکن مهذب نبودند شما ملاحضه بفرمایید روسای مذاهب باطله را میبینید که روسای مذاهب باطله تمامشان از اشخاصی هستند که در س خوانده اند ملایند لکن مهذب نبودند

آیین دانشوری در سیره امام خمینی/رسول سعادتمند/ص 601

 2 نظر

جلسه اخلاق با حضور حجت الاسلام جابری

30 بهمن 1391 توسط پرهیزگار

 

در تاریخ 28/11/91جلسه اخلاق عمومی با حضور کلیه طلاب واساتید مدرسه علمیه الزهراء(س)در سالن اجتماعات مدرسه برگزار شد.این جلسه با دعوت از استاد اخلاق حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای جابری از ا ساتید برجسته اخلاق انجام شد.حجت الاسلام جابری در این جلسه ضمن تبریک ایام دهه مبارک فجر و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ،طلاب را به تلاش در برخورداری از اخلاق بسیجی توصیه فرمودند وموضوع بحث خود را در رابطه  با صفت شوم “وسوسه"که گریبانگیر عموم افراد از جمله افراد مومن ومتدین هست آغاز نمودند.

ایشان با اشاره به عظمت سوره مبارکه ناس،منشا تمام عالمیان را ذا ت باری تعالی برشمرده وبا توصیه به تلاوت این سوره امر به پناه بردن به خداوند متعال از شر شیاطین جنی وانسی فرمودند  وبه ذکر نمونه هایی در تاریخ پرداختند از جمله صدام وقذافی که با وجود اینکه خداوند همه را درفطرت انسانهای پاک وبی الایشی آفریده است ولی در اثرپاسخ مثبت به  وسوسه های شیطانی ،عاقبت کارشان تبدیل به انکار امامت ونبوت شد، چه بسا الان مجسمه های آنها در موزه ها مایه عبرت دیگران است  ولی در مقابل افرادی همچون شهید چمران در اثر دارا بودن ایمان قوی که حتی در اروپا نیزنه تنها بر ایمان خود استوار ماند بلکه قبل از بازگشت به میهن ،انجمن اسلامی تاسیس کرده و سربلند به میهن بازگشتند.

حجت الاسلام جابری در ادامه بیاناتشان انواع وسوسه را بیان فرموده و وسوسه در فکر ،وسوسه در نشاط،وسوسه سیاسی و وسوسه اقتصادی را از جمله وسوسه های دخیل در خروج انسان از مسیر الهی و عدم موفقیت انسان در رسیدن به سعادت بر شمردند. 

 4 نظر

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

23 دی 1391 توسط پرهیزگار

توصیه‌های آیة الله بهجت (رحمه الله علیه) در باب زیارت امام رضا علیه السلام

1 - زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید«أأدخل یا حجة الله » ؛ «  ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»

به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید.

اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید.

 

 2  - زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام می‌روند. ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.

 

 3  - بسیاری از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در کربلا، در مشهد مقدس،- هم همین طور - کسی مادرش را به کول می‌گرفت و به حرم می‌برد. چیزهای عجیبی را می‌دید.

ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا دادن الی ماشاءالله! به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به وی فرمود:«غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.

کسی وارد حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول خواندن زیارتنامه می‌باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین - سلام الله علیهم - را یک یک با سلام ذکر می‌فرمایند. هنگامی که به نام مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و ارواحنا له الفداء- می‌باشد

 

4  - همه زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه السلام می‌دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه السلام به کسی فرمودند:

«از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!»

 

5  - یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم :

اولاً قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت.

ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام.

 

6 - پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد.

« در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: کربلا بودم»

این جمله دو معنی دارد:

معنی اول این که حضرت رضا علیه السلام آن روز به کربلا رفته بودند.

معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام حسین علیه السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آن جا آتش روشن کردند!

عمل کنیم به هر چه می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم

 

7 -  در همین حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند.

روز بعد آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت می‌باشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر تختی نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. زیارت نامه می‌خواندند. همین زیارت نامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال شروع گردید حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟

 

 

 

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

 


 

 2 نظر

زمان شروع

20 دی 1391 توسط پرهیزگار

 

 چه زمانی به فکر آینده افتادم ، هیچ یادم نیست .

  اما اینکه در  آینده زندگی خودم بنا بود چه شغلی را انتخاب کنم ،

 از اول برای خود من و خانواده­ معلوم بود . همه می دانستند که

من بناست طلبه و روحانی شوم . این چیزی بود که پدر می خواست

و مادرم به شدت دوست می­داشت . خود من هم علاقه­مند بودم .

 3 نظر

خلوت بنده با خدا=خلوت خدا با بنده

18 آذر 1391 توسط پرهیزگار

درجایی دارد که خدا منت گذاشته که امر فرموده است مخلوق با خالق خود واین منافاتی ندارد کهدرمرآی مردم باشدکانه وقتی بنده با خدا خلوت میکندخالق هم با او خلوت میکند

نکته های ناب ازآیت الله بهجت/رضا باقی زاده

 نظر دهید »

پیام عاشورا ازکلام رهبر

13 آذر 1391 توسط پرهیزگار

عاشورا پیامها ودرسهایی دارد.عاشورا درس میدهد که برای حفظ دین باید فداکاری کرد.درس میدهد که درراه قرانازهمه چیزباید گذشت.درس میدهد که درمیدان نبردحق وباطل،کوچک وبزرگ،زن ومرد،پیروجوان،شریف ووضیعوامام ورعیت،باهم دریک صف قرار میگیرند.درس میدهد که جبهه ی دشمن باهمه تواناییهای ظاهری ،بسیار آسیب پذیر است.(71/4/22)

 2 نظر

دستورالعملی برای اصلاح نفس

07 مرداد 1391 توسط پرهیزگار

حضرت امام خمینی(قدس سره)؛ازاستاد خود عارف بزرگوار(آیت الله شاه آبادی )نقل میکردندکه می

فرمود: 

“مواظبت به آیات شریفه آخر سوره حشر ،از آیه شریفه “یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله ولتنظرنفس

ما قدمت لغد واتقوالله ان الله خبیر بما تعملون” تا آخر سوره ، با تدبر به معنی آنها در تعقیب نماز

ها ، خصوصاً در اواخر شب که قلب فارغ البال است ، خیلی موثر است در اصلاح نفس.

برگرفته از کتاب دستورالعمل های مجرب نوشته محمد جواد مفرد

 نظر دهید »
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اخبار
  • دل نوشته های طلاب
  • درمحضربزرگان
  • سربازنمونه
  • دستورالعمل های مجرب
  • سنگر
  • طب سنتی
  • مهارتهای زندگی
  • مناسبتها
  • اهل بیت
  • ولایت فقیه
  • احادیث
  • شهدا
  • شهدا
  • احادیث
  • پایان نامه ها
  • بسیج طلاب
  • بسیج طلاب
  • دعا
  • دعا
  • دعا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

لوگوی ما



ثانيه هاي انتظار

log

لینکها

آماربازدید

کد آمارگیر

درمحضر نور

دریافت کد ابزار آنلاین
بلاگ گروه مترجمین ایران زمین

روز شمار محرم

ابزار پرش به بالا
کدهای عکس و تصویر
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس