مکتب عشق(حوزه)
یابن الحسن ای گل زهرا از آن زمان که در مکتب عشق تو (حوزه) گام نهادم آنجا که با نام پر برکت مادرت زهرای اطهر عطر آگین گشته دلم در حال وهوای دیگری است . خدا را چگونه شکر کنم براین منت که بر من نهاد.
خدا یا تو مرا به جایی کشاندی که گویی سالها یه دنبال آن گشته ولی نیافته بودم واین دست تقدیر بود که مرا به اینجا کشانید وچگونه وصف کنم جایی را که از حد بیرون است.
دانستم افرادی که در این مکان (حوزه) علم می آموزند عنوان سربازی تورا دارند از خود می پرسم یک سرباز وظیفه شناس و متعهد چه مسولیتی دارد و چه باید بکند . تا چنین عنوانی برای او شایسته یاشد.
ای پنهان از چشمها و پیدا در دیده مومنان ،اگر هرکس در این مکان درس بخواند سرباز تو است پس سربازانت از حد گذشته اند. چرا ظهورت را به تاخیر می اندازی؟ چرا چشم دوستدارانت را به جمال دلربایت روشن نمی نمایی؟ چرا منتظران چشم به راه را از انتظار در نمی آوری؟
ومی یابم آنچه که از خود پرسیده بودم .آری سرباز تو بودن لیاقت می خواهد وشاستگی می طلبدو مسئولیتی بس سنگین است.
محصلین حوزه تنها نام وعنوانی را به دوش می کشند در حالی که تو اگر اندکی یار ویاور مخلص داشتی حتما طلوع می کردی ،همچون خورشیدی که سپیده دمان می دمد و جهان را نورانی می کند .
ما همچون کشتی هایی در گل مانده منتظر نجاتیم وبه دنبال ساحلی امن می گردیم .
مادر انتظار توائیم وتودر انتظار اذن خداوند.
اللهم عجل لولیک الفرج