مدرسه علميه الزهرا مياندوآب

اللم عجل لولیک الفرج
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

موسسه فوق تخصصی زیبایی بدون هزینه و مشاوره بدون عوارض جانبی ومادام العمر

28 مرداد 1394 توسط پرهیزگار

موسسه فوق تخصصی زیبایی بدون هزینه و مشاوره بدون عوارض جانبی ومادام العمر

برای زیبایی دست با دستهایتان صدقه بدهید.

برای زیبایی صدا قرآن کریم را تلاوت کنید .

برای زیبایی چشم ها از ترس خدا اشک بریزید.

برای زیبایی صورت عادت وضو را اختیار کنید .

برای زیبایی اعصاب در بارگاه خدا سجده کنید .

برای زیبایی دل در دلهایتان یاد خدا را جای دهید.

 نظر دهید »

مثل آینه باش

11 مرداد 1394 توسط پرهیزگار


اگر امر به معروف هم میخواهی بکنی خیلی آهسته؛

 

مثل آینه باش

آینه داد نمی زند یقه ات بد است


وقتی روبروی آینه می ایستی جیغ نمی کشد بگوید


چرا موی سرت اینجوری است؟


خیلی سکوت محض است ، آهسته ، هیچ کس


خبردارنیست ، جز تو و آینه …..


 

 نظر دهید »

رمز موفقیت بزرگان

23 شهریور 1393 توسط پرهیزگار

 

حضرت ایة العظمی مرعشی نجفی فرمودند:زمانی که در نجف بودیم،روزی،هنگام ظهر،مادرم به من گفت:برو پدرت را صدا بزن؛تا برای صرف نهار بیاید.من به طبقه بالا رفتم و دیدم که پدرم،در حال مطالعه خوابیده است.نمی دانستم چه کنم؟ از طرفی باید امر مادر را اطاعت می کردم و از طرفی، می ترسیدم با بیدار کردن پدر، باعث رنجش خاطر او گردم.خم شدم و لبهایم را کف پای پدر گذاشتم و چندین بوسه زدم،تا اینکه در اثر قلقلک پا، پدرم از خواب بیدار شد و دید،من هستم.وقتی این ادب و احترام را از من دید،گفت:شهاب الدین تو هستی؟ عرض کردم:بلی آقا.دو دستش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:«پسرم، خداوند عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمین اهل بیت قرار دهد؟ و من هر چه دارم از برکت همان دعای پدرم است که در حق من نمود و به مرحله اجابت رسید».

 4 نظر

نمازی آسان با فضیلتی شگرف(یکشنبه ذی القعده)

23 شهریور 1393 توسط پرهیزگار

آيا مي خواهيم توبه اي مقبول داشته باشيم؟
آيا مي خواهيم گناهانمان آمرزيده شود ؟
آيا مي خواهيم طلبكاران ما در روز قيامت از ما راضى شوند ؟
آيا مي خواهيم با ايمان بميريم ؟
آيا مي خواهيم هنگام مرگ ،دينمان گرفته نشود ؟
آيا مي خواهيم قبرمان گشاده و نورانى گردد ؟
آيا مي خواهيم والدينمان از ما راضى گردند ؟
آيا مي خواهيم مغفرت شامل حال والدين ما گردد؟
آيا مي خواهيم ذريه و نسل ما آمرزيده گردند ؟
آيا مي خواهيم توسعه رزق پيدا كنيم ؟
آيا مي خواهيم ملك الموت با ما در وقت مردن مدارا كند و به آسانى جان ما بيرون آيد؟
تمام اينها از فضايل نماز يكشنبه ي ذي القعده است
و كيفيت آن چنان است كه در روز يكشنبه غسل كند و وضو بگيرد و چهار ركعت نماز گزارد ( 2 نماز دو ركعتي)در هر ركعت حمد يك مرتبه و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ سه مرتبه و معوذتين (سوره ي ناس و فلق )يك مرتبه و بعد از اتمام چهار ركعت هفتاد مرتبه استغفار كند و بعد يك مرتبه بگويد لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ و بعد از آن بگويد يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلا أَنْتَ
منبع : مفاتيح الجنان ،اعمال ماه ذي القعد

 نظر دهید »

.

16 فروردین 1393 توسط پرهیزگار

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

1ـ در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» (آل‌عمران/173) پناه نمی‌برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: «پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.»

2ـ در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ‏ مِنَ الظَّالِمِینَ» (انبیاء/87) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می‌بخشیم.»

3ـ در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «اُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ» (غافر/44) پناه نمی‌برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.»

4ـ در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیبایی‌های دنیاست چگونه به ذکر «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» (کهف/39) پناه نمی‌برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمت‌های دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمت‌ها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می‌دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»


منبع: بحارالانوار، ج90، ص184 و 185، به نقل از کتاب خصال شیخ صدوق

 نظر دهید »

احساس پوچي

20 اسفند 1392 توسط پرهیزگار


چرا بعضي انسانها دچار احساس پوچي مي‏شوند؟
آیت الله جوادی آملی: براي آنكه با هدف كار نمي‏كند. از معصومان رسيده است: «النّاسُ مَعادنُ كمعادنِ الذّهبِ و الفضّة» [1] ؛ انسانها مانند معادن نقره و طلا هستند كه در درون خود گوهر مي‏پرورانند. البته انسان مانند موزه نيست كه اشياي گرانبهاي جهان خارج را در آن جمع مي‏كنند. انسان چون درياست كه در درون خود گوهر مي‏پرورد:
چو دريا به سرمايه خويش باش ٭٭٭٭ هم از بود خود سود خود بر تراش [2]
همه گوهرهاي دريا، پرورش يافته خود درياست و كسي از خارج آنها را در دريا نمي‏ريزد. انسان از هر دريايي درياتر است و از هر اقيانوسي اقيانوس‏تر؛ وقتي مي‏تواند گوهري بپروراند، چرا احساس پوچي كند. احساس پوچي در انسان به معني پوچي دنيا و متعلقات آن است. اينكه هر روز يكي مي‏رود و ديگري به جاي او مي‏نشيند، نشانه ناپايداري و پوچي مقامات دنيوي است. [3]

پی نوشت :
1. الكافي، ج 8، ص 177.
2. كليات نظامي گنجوي، ج 1، شرفنامه، ص 654.
3. سایت آیت الله جوادی آملی.

 نظر دهید »

چرا گوشت خوک حرام است؟ آيا درست است که خوردن گوشت خوک باعث بي غيرتي مي شود ؟

05 اسفند 1392 توسط پرهیزگار

احکام شرعی از طرف خداوند فرستاده شده و به وسیله پیامبر یا معصومان بیان شده، در آنها مصلحت هایی برای انسانها در جهت سعادت و کمال قرار دارد، یا مفاسد واقعی که به خاطر آن ها خداوند نهی کرده است، اگر چه از مصالح و مفاسد واقعی آگاهی کامل نداریم، اما می دانیم اين امور به حقيقت سعادت انسان بر مي گردد و ضرورتا در مورد سلامت جسماني نيست، هرچند مي تواند در اين خصوص هم باشد كه مواردي از آن كشف شده و یا به مرور زمان و در اثر پیشرفت دانش بشری کشف خواهد شد.
اما حرمت برخی خوراکی‏ها و نوشیدنی‏ها از جنبه‏های مختلف قابل بررسی است:
1. جسمی و بهداشت فردی:
در این باره اگر چه برخی از میکروب‏ها را با پیشرفت علمی و با ابزارهای مختلف بتوان از بین برد، اما اطمینان خاطر نسبت به نابودی تمامی موارد ضرر رسان مشکل است. چنان که ثابت شده برخی میکروب‏ها مثل ميكروبي كه در گوشت خوك وجود دارد (انگل تريشين)، پس از حرارت‏رسانی، سپر حرارتی [=هاگ] برای خود ایجاد می‏کنند، به طوری که تا 400 درجه سانتیگراد نیز می‏توانند مقاومت نمايند.
بر فرض صحت اين ادعا نوع پرورش اين حيوان در محيط هاي سالم نمي تواند مانع وجود انگل يا از بين رفتن آن شود. البته همه اين امور تنها در حد احتمال است. چه بسا اصلا از نگاه شرع، ضررهاي جسمي يا اموري نظير احتمال ذكر شده، مورد نظر در حكم حرمت استفاده از گوشت اين حيوان نباشد.
2. روانی و معنوی:
بر فرض که تمامی آلودگی‏های ظاهری آن از بین برود، خوردن گوشت خوك، چه بسا تأثیرات منفی روحی و معنوی داشته باشد. زیرا آن طور که گفته شده است، خوک از فضولات و پس‏ مانده‏ها تغذیه می‏کند. میان حیوانات به عنوان حیوان بی‏غیرت از آن یاد می‏شود که هیچ حمایتی از ماده خود نشان نمی‏دهد. در صورتی که از شتر به عنوان حیوان با غيرت یاد می‏شود، به طوری که نمی‏توان شتر دیگری را در مقابل او کشت. گوسفند حیوان رام و آرامی است. چه بسا با تغذیه از این گونه حیوانات، آثار روانی و روحی آن¬ها نیز به انسان منتقل شود. اگر چه به میزان محدود و ناشناخته باشد. امروزه در علوم تأثیر غذاها بر روح و روان مورد توجه قرار گرفته و مسأله اي ثابت شده است.
در روايات هم نظير همين مسائل روحي و غير مادي به عنوان دليل اجتناب از خوردن گوشت خوك ياد شده است ( شيخ صدوق، الأمالي، ص 666).
در نتيجه به طور مشخص نمي توان گفت اين گونه احكام و حرمت ها جهت مشكلات بهداشتي و ايجاد بيماري هاي جسمي در انسان يا تنها به خاطر برخي آثار روحي است تا نوع پرورش و نگهداري يا فرآوري و تهيه و توزيع گوشت اين حيوان، در حكم شرعي آن تاثير گذار باشد؛ البته در مجموع به نظر مي رسد احتمال قوي حكم حرمت گوشت خوك به سبب مسايل روحي و معنوي است كه در افراد به سبب خوردن آن به وجود مي آيد. اما براي ما آن چه لازم است، تبعيت و تسليم در برابر دستورات شرعي است، همان گونه كه در مورد همة امور شرعي، اصل و مبنا براي ما تسليم و تعبد است.

 نظر دهید »

برخی از عوامل شادمانی از نگاه احادیث

02 اسفند 1392 توسط پرهیزگار

*عبادت‏ها
الف - نماز
ب - نماز شب‏
ج - روزه‏
د - ياد خدا و انس با او
ه - تلاوت قرآن‏
و - درخواست شادمانى از خداوند

*عناصِر مادى و لذّت‏هاى طبيعى‏
الف - خوردن گوشت‏
ب - خوردن كدو
ج - نوشيدن سركه‏
د - به كارگيرى رنگ زرد
ه - استحمام‏
و - خوابيدن‏
ز - انگشتر فيروزه به دست كردن‏
ح - و اين چند كار(بوی خوش، لباس لطیف، عسل، نگاه به سبزه زار، سوارکاری، خواندن سخنان دل نشین و حکیمانه، شستن سر با گل خطمی، گفتگو با مردان، شنا، پیاده روی )


پی نوشت :
[1] . محمدی ری شهری، محمد، الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث، دارالحدیث، 1391، ص304- 355.

 نظر دهید »

آداب غلامی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

08 بهمن 1392 توسط پرهیزگار

(بسم الله الرحمن الرحیم)
باید همه‌ توانایی‌های ما در جهت رضای مولایمان حضرت حجت به كار رود و سمت و سوی زندگیمان را جهت نگاه عزیزمان تعیین كند. خدمت او وظیفه‌ی ماست، و برای این انجام وظیفه هیچ منتی بر او نداریم.

آداب غلامی امام زمان(عج)

خوب است كه دائماً نمودار كردار خویش را بررسی كنیم تا خدای نكرده مرتكب اهمال در حق ایشان نگردیم. این میثاق قدیمی است و خدایی كه امام را مالك آسمان و زمین قرار داده و همه‌ی خلقت را به بهانه‌ی او خلق كرده،‌در روز غدیر این پیمان و عهد را از ما ستانده است.

اگر امام عصر (علیه السلام) ولی ما و اولی به تصرف در ماست، پس خواست او بر ما مقدم است. در پیش انداختن او و در پی او شدن باید تا آنجا پیش برویم كه دست و زبان و مال و زنده شدن قلب خویش را دارایی او بشماریم و از آن او بدانیم و برای تصرف و مالكیت در همه‌ی دارایی‌های مادی و معنوی برای امام عصر (علیه السلام) اولویت قائل شویم. باید همان طور كه زبانمان در زیارت جامعه چنین خطابی دارد:
و مقدمكم امام طلبتی و اراداتی فی كل احوالی و اموری(1) شما را در خواسته و اراده و همه‌ی احوال و امورم پیش می‌اندازم.

در عمل پیش از اقدام به هر كاری و به زبان آوردن هر سخنی برای امام عصر (علیه السلام) حساب باز كنیم و پروای او را داشته باشیم. اینگونه در تمام شوون زندگی باید ببینیم او چه می‌خواهد ! باید به خود بگوییم اگر حضرتش همین الان دركنار ما بود، می پسندید؟ و آیا اصلاً رویم می آید كه دست به این كار بزنم یا این سخن را از زبان بیاورم؟ به این صدا گوش بسپارم، یا در این مكان حاضر شوم؟

مومن باید در عصر غیبت پای بند به بیعتی باشد كه با پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بسته است. باید صاحبش را ولی الله بداند و در هر موقعیتی كه هست، همه‌ی امورش را با ولی نعمتش تنظیم كند، باید همه‌ی اعضاء و جوارحش را برای خدمت به او به كار بگیرد و در هر كاری ببیند مولایش چه خواسته است؟ یا حداقل آیا به انجام آن راضی است؟ مسلماً اگر كسی خود را عبد بداند، نمی‌تواند هر طور كه خودش می پسندد زندگی کند.

ورع و پرهیز ازگناه
عبد باید در هر لحظه‌ای و در هر موردی برای مالكش اولویت قائل شود و پیش از اینكه خواسته‌ی خود را اجرا كند،‌آن را درجهت رضای سرورش سامان بخشد. كسی كه به ولایت امام عصر (علیه السلام) ایمان دارد، نمی‌تواند به دنبال جلب رضای ایشان نباشد و تنها به سبك و سلیقه‌ی خود روزگار بگذراند.

حتی اگر احتمال می‌دهد ولی نعمتش در برابر كاری چهره در هم می‌كشد، به آن اقدام نمی‌كند و هراس دارد از اینكه به امور شبهه آمیز و مشكوك نزدیك شود.
اینجاست كه ورع از حاشیه‌ی زندگی به متن آن نفوذ می‌كند و بنده نه تنها از حرام قطعی پرهیز می‌نماید، بلكه در مقابل حرام حریم می گیرد و با احتیاط و دوراندیشی حركت می‌كند، تا به ضرر جبران ناپذیر از دست دادن دین نیفتد.

اینگونه فردی هیچگاه درصدد پیدا كرده راه حل‌های مختلف و توجیهات نه چندان موجه برای رسیدن به خواسته‌های خود نیست و بی‌جهت به هر چه می پسندد رنگ دین نمی‌ زند، بلكه خالصانه رضای مولایش را جستجو می كند.


سپردن همه‌ی امور به مولا
قدیم‌ ها خادمان و بندگان را صبح به دنبال وظیفه و كارشان می‌فرستادند و ارباب،‌خود را موظف می‌دانست كه غذا و مكان استراحت بنده را فراهم كند. بنابراین مشغولیت ذهنی و فكر و ذكر غذا هیچ یك از مسائل شخصی‌اش نبود. هم و غم او تنها صرف فرمانبرداری می‌شد.
این پیمان بستن شایسته نیست كه به عهد شكنی بیانجامد، پیمان هم فقط نباید زبانی باشد،‌بلكه باید ظهور و بروز عملی پیدا كند. وقتی كردار من و تو زینت صاحب الزمان (علیه السلام) باشد، و او بتواند به ما مباهات كند،ما به این عهد تماماً عمل كرده‌ایم وگرنه، نه.

ثمره‌ی التزام به پیمان
این چنین است كه اگر عمل و كردار ما مطابق خواست آن حضرت باشد، یقیناً یُمن لقاء آن مه لقا به تأخیر نمی‌افتد و دیدار روی یوسف كنعان، نصیب چشمانمان خواهد شد. چنانكه خود آن عزیز فرمود:
ولو أن أشیاعنا - وفقهم الله لطاعته - علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعاده بمشاهدتنا (2)
واگر شیعیان ما ( كه خدا بر طاعتش توفیقشان دهد ) در وفای به عهد و پیمانی كه بر عهده‌ی آنان است،‌ هم دل می‌شدند، بركت دیدار ما از آنها وا پس نمی‌افتاد و سعادت مشاهده ی ما همراه با معرفت حقیقی و راستین برایشان پیش می آمد.

شیعه باید مولا را ولی خویش بداند، بنده باید بندگی‌اش را بكند، غلامیش را صرف كند، خدمتش را پی بگیرد و مطمئن باشد كه خواجه خود روش بنده پروری داند! غلام نباید نگران مسائل شخصی‌اش باشد، باید همه چیزش را به مولایش بسپارد ! وقتی برای زندگی و تامین مخارجش كار می‌كند، باید توكل و امیدش به انعام صاحبش باشد و مطمئن باشد كه مولایش آنچه شایسته و به صلاحش باشد فراهم می‌كند.

تجدید عهد
بأبی أنتم و امی و نفسی و أهلی و مالی (3( این والاترین مرتبه و فراترین درجه‌ای است كه عبد و غلام به آن می‌رسد. حاضر است خودش و خانواده‌اش و مال و داراییش را به پای مولایش بریزد و همه را فدای رضایت او كند.اگر كسی به این مرحله برسد، آن وقت این بخش زیارت جامعه از باطنش می‌جوشد و از ضمیرش نشأت می گیرد.

عهدی كه در غدیر بسته شد، می‌شود كه هر طلوع تجدید كنیم، و میثاقی كه نزد مولایمان نهاده‌ایم، می‌توانیم در هر سپیده به یاد آوریم. دعای عهد تجلی این تجدید میثاق است، آنجا كه عرضه می داریم: اللهم إنی اجدد له فی صبیحه یومی هذا و ما عشت من أیامی عهداً وعقداً و بیعه له فی عنقی لا احول عنها و لاازول ابداً (4)
خدایا، امروز صبح و در هر روز زندگی با او عهد و قول و بیعتی را نو می‌كنم كه به گردنم باشد، از آن سر باز نزنم و هرگز كوتاه نیایم.
————————————————

پی نوشت ها:
1. زیارت جامعه،‌مفاتیح الجنان.
2. احتجاج، ج 2، ص 325.
3. زیارت جامعه، مفاتیح الجنان.
4. دعای عهد، مفاتیح الجنان.
تبیان

 1 نظر

بدون شرح ...

06 بهمن 1392 توسط پرهیزگار

 نظر دهید »

درسهایی از قـــرآن...

23 دی 1392 توسط پرهیزگار

 

بچه ام کوچولو بود، از من بیسکویت خواست.گفتم: امروز می خرم.

وقتی به خانه برگشتم ……
فراموش کرده بودم. بچه دوید جلو و پرسید: بابا بیسکویت کو؟
گفتم: یادم رفت!!!
بچه تازه به زبان آمده بود، گفت: بابا بَده، بابا بَده.

بچه را بغل کردم و گفتم: باباجان! دوستت دارم.
گفت: بیسکویت کو؟
دانستم که دوستی بدون عمل را بچه سه ساله هم قبول ندارد.
چگونه ما میگوئیم #خدا و #رسول و #اهل بیت او را دوست داریم، ولی در عمل کوتاهی میکنیم؟

 1 نظر

گوشه هایی از فضایل اخلاقی امام کاظم علیه السلام

19 آذر 1392 توسط پرهیزگار

 

الف)مشورت با غلامان و احترام به آن ها

حسن بن جهم مي گويد: در محضر امام رضا (ع) بوديم، سخن از امام کاظم(ع) به ميان آمد، امام رضا (ع) فرمود: با اين که عقل هاي مردم قابل مقايسه ي منطقي با عقل پدرم (امام کاظم) نبود، گاهي با غلامان سياه خود در امور مختلف، مشورت مي کرد و به رأي و فکر آن ها احترام مي گذاشت.
شخصي به پدرم گفت: آيا با غلامان سياه مشورت مي کني؟!
در پاسخ فرمود: «ان الله تبارک و تعالي ربما فتح علي لسانه؛(1) همانا خداوند متعال چه بسا راه حل مشکلي را بر زبان همان غلام سياه بگشايد.»

ب)صلابت و عزت نفس در برابر ترفند هارون

يکي از خصلت ها و روش هاي رفتاري امام کاظم(ع) حفظ صلابت و عزت اسلامي بود، او هرگز به خواري و ذلت تن در نداد، تا آن جا که مرگ با عزت را بر زندگي ذلت بار ترجيح داد. سرگذشت هاي جالب زير گفته ي ما را اثبات مي کند:
1- در آن هنگام که امام کاظم(ع) در زندان، در شرايط سخت بود، هارون، وزيرش يحيي بن خالد برمکي را طلبيد و به او چنين دستور داد: به زندان برو و موسي بن جعفر(ع) را از غل و زنجير آزاد کن و سلام مرا به او برسان و به او بگو: پسرعمويت (هارون) مي گويد: من قبلا سوگند ياد کرده ام که تو را آزاد نسازم تا اقرار کني که با من رفتار بدي کرده اي و از من درخواست عفو از گذشته نمايي، اقرار تو موجب ننگ براي تو نيست و درخواست تو از من، موجب نقص و عيب تو نخواهد بود. اين پيام رسان من، يحيي بن خالد، مورد اطمينان من و وزير من است، از او درخواست عفو کن تا مرا از ذمه ي سوگند برهاند، آن گاه به سلامت هر کجا خواهي برو.
امام کاظم (ع) به يحيي چنين گفت: اي ابا علي! مرگ من فرارسيده و بيش از يک هفته، بيشتر در اين دنيا نخواهم ماند، از جانب من به هارون بگو: روز جمعه فرستاده ي من نزد تو مي آيد و آن چه را در مورد وفات من ديده، به تو خبر مي دهد و تو به زودي در فرداي قيامت در پيش گاه عدل الهي زانو بر زمين زده و در آن جا روشن مي شود که ظالم و ستم گر کيست؟(2)
2- در آن هنگام که امام کاظم (ع) در زندان هاي تاريک هارون به سر مي برد، يکي از آشنايان براي امام چنين پيام داد: اگر براي فلاني نامه بنويسي تا با هارون در مورد آزادي تو صحبت کند، کارساز است.
امام کاظم(ع) جواب داد: پدرم از پدران خود و آن ها از پيامبر (ص) نقل کرده اند که خداوند به حضرت داود (ع) وحي کرد: همانا هيچ بنده اي از بندگانم به شخصي جز من تکيه نکرد، مگر اين که اسباب (نعمت هاي) آسمان را از او بريدم، و زمين را در زير پايش براي فرو رفتنش در کام زمين، سست کردم.(3)

ج)نهي از منکر امام کاظم (ع) و پشيماني گنه کار

روزي امام کاظم (ع) از کوچه اي عبور مي کرد، صداي ساز و آواز از در خانه اي به گوشش رسيد، در همين لحظه کنيزي از آن خانه براي ريختن زباله، بيرون آمد، امام به او فرمود: صاحب اين خانه بنده است يا آزاد، به عبارت ديگر، غلام است يا ارباب؟
کنيز گفت: او آزاد است.
امام کاظم (ع): راست گفتي، آزاد است که اين گونه آشکارا گناه مي کند، اگر بنده بود از مولاي خود مي ترسيد و گناه نمي کرد.
همين گفت و گو باعث شد که کنيز ديرتر به خانه بازگردد. به همين دليل صاحب خانه به نام بشر از کنيز پرسيد: چرا دير آمدي؟
کنيز در پاسخ گفت: شخصي از اين جا عبور مي کرد، از من پرسيد: صاحب اين خانه بنده است يا آزاد، گفت: اگر بنده بود از آقاي خود مي ترسيد.
همين پيام آن چنان بشر را دگرگون کرد که همان لحظه با پاي برهنه از خانه بيرون آمد و به دنبال آن آقا به راه افتاد. ناگاه ديد امام کاظم (ع) است، معذرت خواست و همان جا توبه کرد و با چشم گريان به خانه اش بازگشت. از آن پس هرگز دنبال گناه و انحراف نرفت و از پارسايان معروف عصر خود شد، و چون هنگام توبه پا برهنه بود، به او «بشر حافي» لقب دادند.(4)

د)آراستگي امام براي همسر

حسن بن جهم مي گويد: امام کاظم (ع) را ديدم که محاسنش را رنگ کرده بود و بسيار آراسته به نظر مي رسيد، پرسيدم: فدايت شوم چرا محاسنت را رنگ کرده اي؟
در پاسخ فرمود: آراستگي و آمادگي، بر حفظ عفت زن مي افزايد. همانا بعضي از زن ها به دليل آن که شوهرانشان به مسئله ي نظافت و آرايش بي اعتنا هستند، از مرز عفت خارج مي شوند. سپس فرمود: آيا دوست داري همسرت را آن گونه بنگري که او تو را آن گونه (ژوليده و نامرتب) بنگرد؟
عرض کردم: نه.
فرمود: زن نيز دوست ندارد، تو را ژوليده بنگرد. سپس افزود: «من اخلاق الانبياء التنظف و التطيب و حلق الشعر؛ (5) از اخلاق پيامبران، پاکيزگي و خوش بويي و زدودن موهاي اضافي بدن است.»

شخصيت امام

امام موسي کاظم (ع) در ميان شخصيت هاي علوي موجود در آن زمان از نظر علم و تقوا و زهد و عبادت، سرآمد روزگار خويش به شمار مي آمد.
شيخ مفيد در اين باره مي گويد: ابوالحسن موسي (ع) پرستنده ترين، سخي ترين و باشخصيت ترين اهل زمان خود بود.(6)
ابن ابي الحديد درباره ي آن حضرت چنين مي نويسد: فقاهت، ديانت، عبادت، بردباري و شکيبايي، همه در آن حضرت جمع بود.(7)
يعقوبي، مورخ شهير، در اين باره مي نويسد: موسي بن جعفر (ع) عابدترين مردم زمان خود بود. آن حضرت از صالحان، عابدان، سخاوت مندان و بردباران بود و شخصيتي بس بزرگ داشت.(8)
آن چه از سجاياي امام (ع) بيش از همه نبود و نماياين داشت، کرم و سخاوت او بود که ضرب المثل شده است. از جمله خصايص ديگر آن حضرت، زهد و عبادت ايشان است. امام کاظم (ع) سال هاي متمادي در زندان به سر برد و در تمام اين مدت به عبادت خدا مشغول بود، به طوري که بسياري از زندان بانان او تحت تأثير جاذبه ي معنوي وي قرار مي گرفتند.

پي نوشت :

1- ميزان الحکمه، ج5، ص 211.
2- مناقب آل ابيطالب، ج4، ص 290.
3-تاريخ يعقوبي، طبق نقل الائمه الاثنا عشر (هاشم معروف)، ج 2، ص 338.
4- محمد محمدي اشتهاردي، پرتوي از زندگي چهارده معصوم (ع)، نگاهي بر زندگي امام کاظم (ع).
5- فروع کافي، ج 5، ص 567.
6- شيخ مفيد، الارشاد، ص 277.
7- شرح نهج البلاغه، ج 15، ص 273.
8- تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 414.

منبع: مجله ي معارف اسلامي شماره 71 /س

 2 نظر

کتاب قلب

06 آذر 1392 توسط پرهیزگار

قال مولی الموحدین علی علیه السلام: القلب مصحف البصر« قلب انسان کتاب چشم است» پس باید مواظب باشیم چشمانمان را از چه صحنه هایی پر می کنیم کتاب دلمان با انچه چشم می بیندنوشته می شودوممکن است انسان یک صحنه را یک لحظه ببیند واثرآن تا آخرعمر بماند….(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد20 صفحه46)

رو بـه قـبلـه مـی نـشـیـنـم.
خـسـتـه بـا حـالـی عـجـیـب از تـه دل مـی گویــــم.

 

اَنـتَ فـی قَـلـبی عَـزیـز

 نظر دهید »

25 گنج بزرگ دنیا از زبان امام صادق علیه السلام

11 شهریور 1392 توسط پرهیزگار

1- طلبتُ الجنة، فوجدتها في السخأ:بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگي و جوانمردي يافتم.


2- و طلبتُ العافية، فوجدتها في العزلة:و تندرستي و رستگاري را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه گيري (مثبت و سازنده) يافتم.


3- و طلبت ثقل الميزان، فوجدته في شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»: و سنگيني ترازوي اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهي به يگانگي خدا تعالي و رسالت حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) يافتم.

4- و طلبت السرعة في الدخول الي الجنة، فوجدتها في العمل لله تعالي: سرعت در ورد به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در كار خالصانه براي خداي تعالي يافتم.

5- و طلبتُ حب الموت، فوجوته في تقديم المال لوجه الله: و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پيش فرستادن ثروت (انفاق) براي خشنودي خداي تعالي يافتم.

برگ عيشي به گور خويش فرست كس نيارد ز پس، تو پيش فرست

6- و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها في ترك المعصية: و شيريني عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترك گناه يافتم.

7- و طلبت رقة القلب، فوجدتها في الجوع و العطش: و رقت (نرمي) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگي و تشنگي (روزه) يافتم.

8- و طلبت نور القلب، فوجدته في التفكر و البكأ: و روشني قلب را جستجو نمودم، پس آن را در انديشيدن و گريستن يافتم.

9- و طلبت الجواز علي الصراط، فوجدته في الصدقة: و (آساني) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه يافتم.

10- و طلبت نور الوجه، فوجدته في صلاة الليل: و روشني رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب يافتم.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

تشویق کودک به سخنرانی

07 اردیبهشت 1392 توسط پرهیزگار

 

امام على(عليه السلام) فنِّ خطابه و سخنورى را به فرزندان خود مى‏آموخت. روزى امام حسن(عليه السلام) را واداشت تا به منبر رفته، براى مردم خطبه بخواند. وقتى امام مجتبى(عليه السلام) سخنرانى ايراد كرد، امام على(عليه السلام) او را ستود. در يكى از شب‏هاى عيد، امام على(عليه السلام) خطاب به فرزندش امام مجتبى(عليه السلام) فرمود: برخيز و براى مادران و برادران و خواهران خود سخنرانى كن،امّا امام مجتبى(عليه السلام) در حضور پدر خجالت مى‏كشيد. امام على(عليه السلام) براى اينكه فرزندش آسوده خاطر برخيزد و خطابه ايراد كند از اطاق خارج شد و روبروى درب ورودى منزل ايستاده، سخنان فرزند را زير نظر داشت،امام مجتبى(عليه السلام) برخاست و با حمد و ستايش خدا، سخن آغاز كرد، و به جدّش رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) درود فرستاد و آنگاه با سخنرانى جالبى نظر همگان را به خود جلب كرد، در پايان سخنرانى او، امام وارد اطاق شد، امام حسن(عليه السلام) را در آغوش كشيد و از خطابه زيباى او تشكّر كرد. [1]

پی نوشت :
[1] . الگوهاى رفتارى، جلد 13 امام على (عليه السلام) و مباحث تربيتى، محمد دشتى

 نظر دهید »

چه کنم با شرم ان؟؟

06 اردیبهشت 1392 توسط پرهیزگار

مردى از اهل حبشه نزد رسول خدا صلوات الله علیه و آله آمد وگفت : یا رسول الله ! گناهان من بسیار است. آیا در توبه به روى من نیز باز است ؟
پیامبر (ص) فرمود : آرى ، راه توبه بر همگان ، هموار است. تو نیز از آن محروم نیستى.
مرد حبشى از نزد پیامبر (ص) رفت. مدتى نگذشت که بازگشت و گفت :
یا رسول الله ! آن هنگام که معصیت مى ‏کردم ، خداوند ، مرا مى ‏دید ؟
پیامبر (ص) فرمود : آرى ، مى ‏دید.
مرد حبشى ، آهى سرد از سینه بیرون داد و گفت : توبه ، جرم گناه را مى ‏پوشاند ؛ چه کنم با شرم آن ؟
در دم نعره ‏اى زد و جان بداد.

 1 نظر

یک کلمه کافیست

04 اردیبهشت 1392 توسط پرهیزگار

 



به آیت الله بهجت(ره) گفتند: کتابی درزمینه اخلاق معرفی کنید

فرمودند: لازم نیست یک کتاب باشد

یک کلمه کافیست

که بدانی : ((خدا می بیند))

 2 نظر

یک قدم برای تحصیل ،یک قدم برای تهذیب

17 اسفند 1391 توسط پرهیزگار

 

 

 

باید از همین حالا ،همین جوان شانزده ساله ،همین جوان بیست ساله که در مدراس هست  ،در مدارس علمی هست، از حالا باید انطوریکه رضای خداست انطوری که دستورات الهی است از حالا باید خودش را عادت بدهد به اینکه انطور باشد یک قدم که برای تحصیل علم بر میدارد یک قدم هم برای تحصیل اخلاق خوب و تهذیب بردارد اگر خدای نخواسته عالمی مهذب نباشد اگر خدای نخواسته عالمی انطوریکه اسلام میخواهد نباشد این ضررش از نفعش بیشتر است تمام ادیانی که مخترع است و تمام ادیانی که اختراع شده و کذب است این افراد تحصیلکرده موسسش هستند اشخاصی که در حوزه های علمیه تحصیل کرده اند لکن مهذب نبودند شما ملاحضه بفرمایید روسای مذاهب باطله را میبینید که روسای مذاهب باطله تمامشان از اشخاصی هستند که در س خوانده اند ملایند لکن مهذب نبودند

آیین دانشوری در سیره امام خمینی/رسول سعادتمند/ص 601

 2 نظر
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اخبار
  • دل نوشته های طلاب
  • درمحضربزرگان
  • سربازنمونه
  • دستورالعمل های مجرب
  • سنگر
  • طب سنتی
  • مهارتهای زندگی
  • مناسبتها
  • اهل بیت
  • ولایت فقیه
  • احادیث
  • شهدا
  • شهدا
  • احادیث
  • پایان نامه ها
  • بسیج طلاب
  • بسیج طلاب
  • دعا
  • دعا
  • دعا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

لوگوی ما



ثانيه هاي انتظار

log

لینکها

آماربازدید

کد آمارگیر

درمحضر نور

دریافت کد ابزار آنلاین
بلاگ گروه مترجمین ایران زمین

روز شمار محرم

ابزار پرش به بالا
کدهای عکس و تصویر
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس