باتوگویم که چیست غایت حلم؟
قال علی علیه السلام:اول عوض الحلیم من حلمه ان الناس انصاره علی الجاهل « اول پاداشی که شخص بردبار از صبروحلمش دریافت میکند این است که مردم اورا درمقابل انسان جاهل یاری می کنند» شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 19 صفحه 26 ؛صبر وبردباری ازچنان اهمیتی برخوردار است که رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید کادالحلیم ان یکون نبیا… .
باتوگویم که چیست غایت حلم هرکه زهرت دهد شکر بخشش
کم مباش از درخت سایه فکن هرکه سنگت زند ثمر بخشش
التماس دعا
غفلت نکنیم
قال امیرالمومنین علی علیه السلام :ازهد فی الدنیایبصرک الله عوراتها ولاتغفل فلست بمغفول عنک ترجمه«دردنیا به کمترین چیز قناعت کن خدا زشتیهای آنرا به تو نشان می دهد وغفلت نکن که ازتوغافل نیستند» شرح نهج بلاغه ابن ابی الحدید ج19 ص339
بفرمایید می ارزد بخاطراین دنیای ناچیز سربه هرکس وناکس ودشمن خم بکنیم؟
تفسیر آیه کهیـــعص
آيتالله «جعفر شوشتری» در كتاب «خصايصالحسينيه» مینويسد كه امام زمان(عج) در تفسير آيه كهيعص میفرمايد: اين آيه اشاره به شهادت امام حسين(ع) و يارانش دارد.
«سعد بن عبدالله قمی» میگويد: عدهای به حضور امام حسن عسكری(ع) شرفياب میشدند و اجازه میگرفتند تا مسائلی را بيان كنند. حضرت با اشاره به فرزند خردسالشان (امام دوازدهم) میفرمودند: «ازفرزندم كه امام دوازدهم مسلمانان است بپرسيد. سعد میگويد: از تأويل آيه كهيعص پرسيدند. حضرت مهدی(عج) در جواب فرمودند: اين حروف مقطعه از اخبار غيبيه است و خداوند با اشاره به آن حروف، حوادث مربوط به زكريا(ع) را برای پيامبر اكرم(ص) اعلام كردند و قصه او را بيان فرمودند كه زكريا از خداوند درخواست كرد، اسمای خمسه طيبه را به او تعليم دهد.
جبرئيل نازل شد و اسما را به زكريا تعليم داد. زكريا روزی در مقام مناجات عرض كرد: «پروردگارا! چه رمزی است كه هر وقت نام محمد(ص) و علی و فاطمه و حسن(ع) را به ياد میآورم خوشحال میشوم و غم خود را فراموش میكنم، ولی ياد امام حسين(ع) متوجه میشوم تمام غم و غصه عالم به دلم میريزند، بیاختيار اشكم جاری میشود؟
خداوند تبارك و تعالی، حادثه كربلا را برای زكريا(ع) چنين بيان میكند: ك: اشاره به كربلای حسين(ع)؛ ه: رمزی ازشهادت (هلاك) آن جناب و فرزندان و يارانش؛ ی: اشاره به يزيد ملعون، ع: اشاره و حكايت از عطش ( امام حسين(ع)و يارانش…)؛ ص: اشاره به صبر و استقامت امام حسين(ع) و ياران جانبازش دارد.
زكريا وقتی واقعه كربلا را شنيد، متأثر شد تا سه روز از مصلای خود بيرون نيامد، گريه میكرد و از خداوند می واست كه او را نيز فرزندی كرامت فرمايد تا مايه روشنی چشم او بوده و مانند حسين (ع) شهادت نصيبش شود.
خداوند دعايش را مستجاب كرد و حضرت يحيی(ع) را مانند امام حسين(ع) شش ماهه به دنيا آورد. شهادت را نصيبش كرد. يحيی(ع) قربانی خواستههای نامشروع طاغوت زمان خود شد. سر پيامبر خدا(ع) بهعنوان هديه به سوی حاكم نامشروع بنیاسرائيل برده شد.*
*منبع: آيتالله جعفر شوشتری، خصايصالحسينيه، ص
تفسیر آیه مباهله
تفسیر آیه مباهله=
«فَمَن جآجَّکَ فیهِ مِن بَعد ما جائَکَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعالَوا ندعوا … هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره ی مسیح) به تو رسید، [باز] کسانی با تو به مُجاجّه و ستیز برخیزند، به آن ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنانِ خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».
چون رسول صلی الله علیه و آله وسلم مکه بگشاد و اسلام منتشر شد و سلطانِ حجَتِ رسول قاهر گشت بر کافران؛ وُفود (گروه ها) آمدن گرفتند به نزدیک رسول صلی الله علیه و آله وسلم . بهری (گروهی) اسلام می آوردند و بهری امان می طلبیدند.
در جمله ی وفود، وَفْد (گروه) نجران بود. عصر در مدینه آمدند. جامه های دیبا پوشیده و صلیب ها در گردن افکنده. جهودان بیامدند و با ایشان مناظره کردند و ایشان را گفتند: شما بر هیچ نه آید. (شما باطل هستید)
چون رسول صلی الله علیه و آله وسلم نمازِ دیگر(عصر) بکرد، ایشان روی به رسول کردند و گفتند: عیسی را چه می گویی؟
گفت: بنده ای بود که خدای تعالی او را برگزید.
گفتند: یا محمد! او را پدری می شناسی؟
رسول گفت: او نه از نکاح زاد تا او را پدر باشد.
گفتند: هیچ بنده ی مخلوق را دیدی که نه از نکاح باشد و او را پدر نباشد؟
[رسول گفت: آری. آدم که پدری و مادری نداشت.]
و آنان چون این سخن نپذیرفتند، رسولْ ایشان را گفت: چون شما قول من باور نمی کنید و حجّت قبول نمی کُنید، بیایید تا مباهله کنیم که خدای مرا خبر داد که عذاب آرد بر دروغ زن.
با یکدیگر نگریدند و گفتند: چه رأی است شما را؟ گفتند: مهلت باید خواستن تا فردا. گفتند: ما را مهلت ده تا فردا تا ما اندیشه کنیم.
آنگه برفتند و باهم بنشستند و رأی زدند. اسقف، ایشان را گفت: اگر محمد فردا آید و عامه ی (همه ی) صحابه را در قفا گرفته (پشت سر آورده) از او هیچ اندیشه مکنید و با او مباهله کنید که او بر حق نیست و اگر آید و خاصّه فرزندانِ خود را و قرابات (نزدیکان) خود را آرد، از مباهله ی او حَذَر کنید.
چون بامداد بود و صحابه در مسجد جمع شدند و هر کسی توقع کرد که رسول، او را حاضر کند، رسول گفت: مرا نفرموده اند الاّ خاصّگان خود را از زنان و مردان و کودکان آن جا بَرَم. آنان را که خدای تعالی به دعای ایشان، عذاب فرستد و عذاب صَرْف کند. [بازدارد]
آنگه دست علی گرفت و حسن و حسین از پیشِ او می رفتند و فاطمه علیهاالسلام به دنبال ایشان می رفت تا به صحرا شدند و ترسایان بیامدند و اسقفِ ایشان در پیش ایستاده، چون ایشان را در نگرید، آنان را دیدند.
اُسقُف گفت: اینان که اند از محمّد؟
گفتند: آن بُرنا (جوان) پسر عمّ و داماد اوست بر دخترش و آن زن دختر اوست و آن کودکان دخترزادگانِ اویند.
او با ترسایان نگریست و گفت: بنگرید که محمد چگونه واثق (مطمئن) است که به مباهله، فرزندان و خاصّگانِ خود را آورده است و به خدای که اگر هیچ خوف بودی او را از آن که حجّت بر او باشد، چگونه اختیار کردی هلاک خود و هلاک اینان را از مباهله ی او حذر کنید که اگر نه مکان قیصر بودی من اسلام آوردمی و با او مصالحه کنید بر آن که او حکم کند و بازگردید و با شهر خود شوید و رأی بزنید تا صلاح شما در چیست؟
گفتند: رأی تو، رأی ما باشد و آن چه تو گویی عین مصلحت باشد.
اسقف گفت: یا ابا قاسم! ما با تو مباهله نمی کنیم و لکن با تو مصالحه می کنیم و با ما مصالحه کن بر چیزی که به آن قیام توانیم کردن.
و رسول صلی الله علیه و آله وسلم با ایشان مصالحه کرد و نامه نوشت بر مصالحه. مسیحیان نامه بستدند و ببردند و در راه با یکدیگر می گفتند: این که ما کردیم صلاح بود یا نه؟ بزرگِ آنان، ایشان را گفت: و اللّه که ما و شما می دانیم که محمد پیغامبری مُرسَل است و آن چه آورده است از کتاب، از (طرف) خدای است و به خدای که هیچ کس با هیچ پیغامبر مباهله نکرد و الاّ مستأصل شدند و از ایشان کسی نماند کوچک و بزرگ و اگر شما این کنید، هلاک شوید و بر پشتِ زمین، هیچ ترسا نماندی که من در ایشان نگریستم. که من روی ها (صورت هایی) دیدم که اگر از خدای بخواستندی تا کوه ها را از جای برکَنَد، بر آن اجابت کردی.
و رسول صلی الله علیه و آله وسلم گفت: به آن خدای که جانِ من به امر اوست که عذاب، فرو آینده بود بر نجرانیان اگر مباهله کردندی و خدای تعالی ایشان را همانند خوک و بوزینه کردی و از این کوه آتشی برآمدی و همه را بسوختی و از قبیله ی ایشان، هیچ جانوری نماندی تا مرغان بر درخت ها برنگشتی که بر پشت زمین، یک ترسا بودی.
منبع : پایگاه حوزه
میلاد امام علی نقی(علیه السلام) مبارک.
ویژه نامه روز عرفه
عرفات و عــــرفه :
عرفات، نام منطقه وسیعى است با مساحت حدود 18 كیلومتر مربع واقع در شرق مكه معظمه.
زائران بیتالله الحرام در روز عرفه - نهم ذى حجّه - از ظهر تا غروب در این منطقه حضور دارند, و به نیایش و عبادت مشغول میشوند.
در نقلى آمده است كه آدم و حوّا (علیهم السلام) پس از هبوط از بهشت و آمدن به كره خاكى، در این سرزمین همدیگر را یافتند و به همین دلیل، این منطقه «عرفات» به معنی آشنایی، و این روز «عرفه» نام گرفته است.
در نقلی دیگر گفته اند كه جبرائیل علیه السلام هنگامی كه مناسك را به ابراهیم می آموخت ، چون به عرفه رسید به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آری ، لذا به این نام خوانده شد.
و نیز گفته اند سبب آن این است كه مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف میكنند.
روز عرفه، روز خواری شیطان
فرصتی بی نظیر همچون شب قدر
امام جعفر ضادق علیه السلام فرمودند:اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگیرد غفران برای او نیست مگر آنکه عرفه را درک کندپیغمبر اکرم ص :
خداوند وحی فرستاد : بر فرض که اهل هفت آسمان و تمام زمین، همگی از من درخواست کنند و به هرکدام هرچه که خواستند را بدهم، از خزانه، حکومت و فضل الهی ذرّهای کاسته نمیشود؛ حتی مثل یک بال پشه هم از خزانه من کم نمیشود !!!!
اثر دعا برای دیگران و پشت سر آنها
حضرت امام باقر علیه السلام فرمودند:
«أسرع الدعا نُجحاً للإجابة دعاء الأخ لأخیه بظهر الغیب»
سریعترین دعایی که به هدف اجابت میرسد، دعایی است که یک برادر مؤمن، برای برادر مؤمن دیگرش میکند و پشت سر او برایش از خدا خیر میخواهد؛ نه در حضورش.
وقتی این شخص شروع میکند به دعا کردن برای برادر مؤمنش و پشت سر او، آن فرشتهای که برای گرفتن دعاها موکّل شده است، جواب میدهد: بله! «و لک مثلاه» یعنی این چیزی که برای برادرت خواستی، برای خودت دو برابرش برآورده شد.
یعنی همین که برای دیگری خیر خواستی و دعایش کردی، برای خودت دو برابرش منظور و مستجاب میشود.
اين روز را از دست ندهيد!
آیت الله مجتهدی تهرانی :
هر لحظهاي از لحظات روز عرفه براي ما گرانبها است؛ بخصوص براي دعا و درخواست از خداوند. اين فرصت بهترين فرصت است. پس اين فرصت را از دست ندهيد! به خصوص از ظهر تا هنگام غروب را كه در روايات وارد شده است. اين چند ساعت را غنيمت بشماريد.
بدانيد اگر ميخواهيد مشكلاتتان را حل كنيد ـكه همه ما مشكلات داريمـ بياييد اين چند ساعت را درِ خانه خدا برويد و از او بخواهيد؛ چه حاجتهاي مادي را و چه معنوي را، همه را از او بخواهيد. چون امروز برد دعا خيلي زياد است. بخصوص درباره ديگران اگر دعا كنيد، ما در روايت داريم كه خدا چند هزار برابر به شما اعطا ميكند.
سه حدیث معتبر از پیامبر اکرم(ص) :
«خداوند در هیچ روزی به اندازه روز عرفه، بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمیکند».
آنگاه که در عرفات وقوف کنى، چنانچه گناهانت به تعداد شنهای شنزار یا ستارگان آسمان یا قطرههای باران باشد، خداوند آنها را خواهد بخشید».(کافى، ج ۴، ص ۳۱۶)
از رسول خدا(ص) پرسیدند:چه کسی از اهل عرفات، گناهش از همه بزرگتر است؟ حضرت فرمود: «کسی که عرفات را درک کرده باشد و گمان کند خداوند او را نیامرزیده است».(سنن الکبرى، ج ۵، ص ۱۹۲)
اعمــــال روز عرفه :
اول: غسل
دوّم: زيارت امام حسين عليهالسلام
که معادل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلکه بالاتر است…
سوّم: دو رکعت نماز بعد از نماز عصر زیر آسمان،
و اقرار به وحدانیت و رحمانیت خداوند
و اعتراف به غفلت و گناه
چهارم: دعای پر فیض عــــــرفه
تسلیت ..
آجرک الله یا بقیه الله ...
امام جواد آن شه ملك جود كه بُد عالم علم غيب و شهود
دلش منبع فيض پروردگار جلال و كمال از رخش آشكار
ز تقوا تقى بود آن نور پاك ز بخشش جواد آن مه تابناك
چه اضطرابى دامن زمين را فرا مىگيرد، آنگاه كه دلش مزار امامى مىشود. گويى در آن هنگام، دست و پايش مىلرزد! زمين از اينكه بايد گوهرى را در ميان بگيرد، بسيار ناخشنود است. اكنون زمين چه شرمسار است كه تنها بيست و پنج بهار، او را مهمان خوانش ديده بود؛ او كه جواد بود و جود، قطرهاى از پيشانى بلندش؛ تقى بود و پرهيزكارى، سطرى از صحيفه وجودش.
او كه در همان خردسالى امام شد و در نوجوانى، رهگشاى گرههاى فكرى. كه بىدرنگ، دشوارترين پرسش را پاسخ مىگفت و خبر از اتصال خويش به درياى علم الهى مىداد.
براى هروله از «مروه» دلت تا «صفاى» كاظمين، راهى نيست. در اين حج ولايت و عشق هميشه در «سعى» باش؛ كه بى «سعى» نمىتوان به «صفاى» جمال معصوم عليهمالسلام رسيد.
سلام بر جوادالائمه عليهالسلام
تنها «بيست و پنج» سال بود كه نسيم «هل اتى» مىوزيد و نهرهايى كه از سرچشمه «طه» سيراب مىشود، جارى بود. و چه زود، اين نسيم از وزيدن افتاد و اين عطر دلنواز، دامن برچيد! اما، نه… چشم دلت را باز كن و ببين! هنوز آن نسيم در حال وزيدن است و اين شميم روحبخش به مشام مىرسد.
سلام بر تو اى جوادالائمه عليهالسلام و بر آن بارگاه خدايىات كه تا دامنه قيامت، چشمنواز همه از رهرسيدگانِ خسته خواهد بود!
صابر كرمانى
حديثى از امام جواد عليه السلام مىخوانيم: «تأخير التوبة اغترار، و طول التسويف حيرة … و الاصرار على الذنب امن لمكر الله؛ تأخير توبه موجب غرور و غفلت، و امروز و فردا كردن سبب حيرت، و اصرار بر گناه موجب بىاعتنايى به مجازات الهى است»