برگزاری مراسم به مناسبت ایام فاطمیه +تصاویر
به مناسبت فرارسیدن شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مدرسه علمیه الزهرا مراسمی برگزارشد
در این مراسم مدیر مدرسه علمیه سرکار خانم پرهیزگار به فضیلت های حضرت زهرا سلام الله علیها از نگاه اهل تسنن اشاره کردند
در ادامه ی مراسم حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای وظیفه با سخنرانی پیرامون واژه ی صدیقه و ذکر مصیبت های ایشان پرداهتند و با برگزای نماز جماعت ظهر و عصرو دادن آش نذری به پایان رسید
جامه ی عیدی من همین است که هست ...
مشغول کارِ خانه شدی! خوش سلیقه ام !؟
زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی!؟
داری برای دل خوشی ام کار می کنی؟
دراین سه ماه، آب شدم ، امتحان شدم
با هر صدای #سرفه ی تو نصفه جان شدم
با دیدنت، نگاه مرا سیل غم گرفت
با اولین #تبسم تو، گریه ام گرفت
این بویِ #نانِ داغ به من جانِ تازه داد
حتی به پلک های #حسن، جان تازه داد
زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند
باید کمک کنم، کمرت درد می کند
#آیینه ی پراز ترکم، احتیاط کن!
فکری به حال و روز بدِ کائنات کن
تا کهنه زخم بازوی تان تیر می کشد
دستاس خانه، آه نفس گیر می کشد
ازدست تو، به آه شکایت بیاورم
نگذاشتی طبیب برایت بیاورم
با اینکه اهلِ صحبت بی پرده نیستم
راضی به رنج دستِ ورم کرده نیستم
جارونکش! که فاطمه جان درد می کشم
احساس پوچي
چرا بعضي انسانها دچار احساس پوچي ميشوند؟
آیت الله جوادی آملی: براي آنكه با هدف كار نميكند. از معصومان رسيده است: «النّاسُ مَعادنُ كمعادنِ الذّهبِ و الفضّة» [1] ؛ انسانها مانند معادن نقره و طلا هستند كه در درون خود گوهر ميپرورانند. البته انسان مانند موزه نيست كه اشياي گرانبهاي جهان خارج را در آن جمع ميكنند. انسان چون درياست كه در درون خود گوهر ميپرورد:
چو دريا به سرمايه خويش باش ٭٭٭٭ هم از بود خود سود خود بر تراش [2]
همه گوهرهاي دريا، پرورش يافته خود درياست و كسي از خارج آنها را در دريا نميريزد. انسان از هر دريايي درياتر است و از هر اقيانوسي اقيانوستر؛ وقتي ميتواند گوهري بپروراند، چرا احساس پوچي كند. احساس پوچي در انسان به معني پوچي دنيا و متعلقات آن است. اينكه هر روز يكي ميرود و ديگري به جاي او مينشيند، نشانه ناپايداري و پوچي مقامات دنيوي است. [3]
پی نوشت :
1. الكافي، ج 8، ص 177.
2. كليات نظامي گنجوي، ج 1، شرفنامه، ص 654.
3. سایت آیت الله جوادی آملی.
هان فهمیدم ... اونام و نشانی از علی دارد
دلیل گران قیمت بودن این کفش صاحبش است
.
.
.
.
در عجبم از رهبری که می گویند 95 میلیارد دلار دارایی دارد، کلکسیون های رنگ و وارنگ از هر نوع دارد، 170 عصای آنتیک دسته طلا دارد، بجای نان و پنیر در صبحانه اش خاویار رشت دارد، بجای بیت چندین و چند ویلا در شمال دارد، عباهایی به قیمت 400 هزار دلار دارد، هواپیمای 330 برای جابجایی اسب هایش دارد، باغ ملک آباد به مساحت 10 هزار متر در مشهد دارد، کمیسیون 5 سنتی از یک میلیون و نهصد هزار بشکه نفت دارد، پس نمی دانم این چه کفش های پینه بسته ایست که او به پا دارد ؟؟؟؟!!!!!
هان فهمیدم او نام و نشانی از علی (ع) دارد، میلیون ها فدایی و جان ناقابل دارد، خانه اش بجای فرش، موکت و نقشی از عرش دارد، در دل هر ایرانی باغیرت جای دارد، همچون شهدا چفیه ای بر گردن دارد، همچون جانبازان دستی ز یادگار از دشمن دارد، صدها هزار خاطره از جبهه و زندان دارد، راستی یادم رفت او کفش هایی پینه بسته همچون امیرالمؤمنین علی (ع) دارد
اثبات حقانیت شیعه در یک دقیقه
اثبات شیعه در یک دقیقه
تصویر کدام شهید بر دیوار اتاق رهبر انقلاب است؟
حمید داودآبادی نویسنده و وبلاگ نویس عرصه دفاع مقدس در جدیدترین مطلب زیبایی که در وبلاگ خود به نگارش در آورده به ذکر خاطرهای از دیدارش با رهبر انقلاب اشاره کرده که در زیر آن را میخوانید:
اوایل بهمن ماه ۱۳۷۷ بود و بعد از ماه مبارک رمضان. همراه «مسعود ده نمکی» و فرزندانم سعید و مصطفی - که آن موقع هفت، هشت سال بیشتر نداشتند - خدمت مقام معظم رهبری بودیم. نماز جماعت مغرب و عشا در جمع کوچک مان به امامت آقا خوانده شد و آقا همان جا روی سجاده برگشت رو به ما و حال و احوال و گپ و گفت شروع شد. تازه نشریه شلمچه، به ضرب و زور «عطاالله مهاجرانی» وزیر ارشاد اصلاحات تعطیل و قلع و قمع شده بود. مسعود تقویم زیبایی را که در نوع خود در آن زمان بی نظیر بود، با خود آورده بود تا تقدیم آقا کند. سررسید جالب «یاد یاران» با تصاویر رنگی شهدا که در نوع خود اولین بود. آقا، سررسید را گذاشت جلویش و شروع کرد به تورق. برای هر کدام از شهدا که تصویرش را می دید، خاطره یا نکته ای می گفت. از شهید «سیدمجتبی هاشمی» که فرمود: «آقا سید برای خودش در آبادان حال و هوایی داشت.» تا شهید «عباس بابایی» که آقا خواب زیبایی را که چند شب قبل از آن شهید دیده بود، تعریف کرد. شهید «محمود کاوه» که آقا از آشنایی اش با خانواده آن عزیز در مشهد گفت و شهیدان دستواره که چند روز قبل از آن، به سر مزار آن سه برادر شهید رفته بود و … هر کدام از تصاویر زیبا، احساس آقا را با خود همراه داشت. مثلا عکس شهید «علی اشمر» - قمرالاستشهادیین لبنان - برای آقا خاطره آخرین دیدار پدر آن شهید و برادر بزرگ تر او محمد را به همراه داشت، که حاج منیف گفته بود:«آقا، من حاضرم همین پسرم محمد را هم به راه اسلام و ولایت فدا کنم.» و آقا که بر پیشانی محمد بوسه زده بود؛ و چندی بعد، محمد اشمر در عملیات مقاومت جنوب لبنان، با گلوله صهیونیست ها که بر پیشانی اش نشست، به شهادت رسیده بود. از بقیه بگذریم. همه اینها را گفتم تا به این جا برسم. آقا در بین صحبت هایش فرمود: «تصویر شهیدی در اطاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم.» وقتی پرسیدم متعلق به کدام شهید است؟ ایشان فرمود که نامش را نمی دانم. سپس به آقا میثم - فرزندش - گفت که برود و آن عکس را بیاورد. دقایقی بعد که صحبت ها درباره عظمت شهدا گل انداخته بود، آقا گفت: «حتما باید شما اون عکس رو ببینید.» سپس رو به میثم کرد و مجددا گفت: «شما برو اون عکس شهید رو از اطاق من بیار.» که آقا میثم رفت و سرانجام عکس را آورد. کارت پستال کوچکی بود از شهیدی با بادگیر آبی، که بر زمین تفتیده شلمچه آرام گرفته بود. آن عکس را قبلا دیده بودم. عکسی بود که «موسسه میثاق» منتشر و پخش کرده بود. زیر آن هم نام شهید را نزده بودند. عکس را که آورد، آقا با احترام و ادب خاصی آن را به دست گرفت و رو به ما نشان داد. همان طور که آن را جلوی چشم ما گرفته بود، فرمود: «شما به چهره این شهید نگاه کنید، چقدر معصوم و زیباست … الله اکبر … من این را در اطاق خودم گذاشته ام و به آن خیلی علاقه دارم.» ناگهان یاد کلامی از دوست عزیزم «حسین بهزاد» افتادم. چندی قبل از آن، حسین همان عکس را نشانم داد و نکته بسیار مهمی را تذکر داد. آن شهید جوان با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته بود و … به آقا گفتم: «آقا، یک نکته مهمی در این عکس هست که مظلومیت او را بیشتر می رساند.» آقا نگاه عمیقی به عکس انداخت و با تعجب پرسید که آن نکته چیست؟ که حرف حسین بهزاد را گفتم: « این بسیجی، با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته که گرد و خاک وارد لوله اسلحه نشود. یعنی این شهید هنوز به خط و صحنه درگیری نرسیده و با اسلحه اش هنوز تیر شلیک نکرده است.» با این حرف، آقا عکس را جلوتر برد و در حالی که نگاهش را به آن عزیز دوخته بود، با حسرت و با حالتی زیبا فرمود: « الله اکبر … عجب … سبحان الله … سبحان الله » دست آخر، آقا مسعود زرنگی کرد و از آقا خواست تا اجازه دهد عکس آن شهید را به عنوان یادگار به او بدهد. آقا هم پذیرفت و روی دست راست شهید بر عکس، امضا کرد و به عنوان یادگار به مسعود داد.
تصویر شهید هادی ثناییمقدم
دیدن این مطلب باعث شد تا این خاطره آقا را درباره شهید را ذکر کنم. مزار این شهید کجاست؟ چندی پیش در یکی از خبرگزاریها مطلبی پیرامون این شهید به همراه نامش منتشر شد که باعث گردید این تصویر این شهید از گمنامی در بیاید. هادی ثناییمقدم یازدهم تیرماه ۱۳۵۱ در شهرستان لنگرود به دنیا آمد. این نوجوان بسیجی روز ۲۳ دیماه سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی «شلمچه» به شهادت رسید اما پیکرش هیچگاه بازنگشت. ظاهرا در گلزار شهدا، نمایشگاه عکسی از شهدای کشورمان برپا بوده است. مادر شهید ثناییمقدم به تصاویر شهدا نگاه میکند و به یک عکس خیره میشود و ناگهان فریاد میزند این هادی منه…. این هادی منه… .
برای شادی ارواح طیبه ی شهدا صلوات
چرا گوشت خوک حرام است؟ آيا درست است که خوردن گوشت خوک باعث بي غيرتي مي شود ؟
احکام شرعی از طرف خداوند فرستاده شده و به وسیله پیامبر یا معصومان بیان شده، در آنها مصلحت هایی برای انسانها در جهت سعادت و کمال قرار دارد، یا مفاسد واقعی که به خاطر آن ها خداوند نهی کرده است، اگر چه از مصالح و مفاسد واقعی آگاهی کامل نداریم، اما می دانیم اين امور به حقيقت سعادت انسان بر مي گردد و ضرورتا در مورد سلامت جسماني نيست، هرچند مي تواند در اين خصوص هم باشد كه مواردي از آن كشف شده و یا به مرور زمان و در اثر پیشرفت دانش بشری کشف خواهد شد.
اما حرمت برخی خوراکیها و نوشیدنیها از جنبههای مختلف قابل بررسی است:
1. جسمی و بهداشت فردی:
در این باره اگر چه برخی از میکروبها را با پیشرفت علمی و با ابزارهای مختلف بتوان از بین برد، اما اطمینان خاطر نسبت به نابودی تمامی موارد ضرر رسان مشکل است. چنان که ثابت شده برخی میکروبها مثل ميكروبي كه در گوشت خوك وجود دارد (انگل تريشين)، پس از حرارترسانی، سپر حرارتی [=هاگ] برای خود ایجاد میکنند، به طوری که تا 400 درجه سانتیگراد نیز میتوانند مقاومت نمايند.
بر فرض صحت اين ادعا نوع پرورش اين حيوان در محيط هاي سالم نمي تواند مانع وجود انگل يا از بين رفتن آن شود. البته همه اين امور تنها در حد احتمال است. چه بسا اصلا از نگاه شرع، ضررهاي جسمي يا اموري نظير احتمال ذكر شده، مورد نظر در حكم حرمت استفاده از گوشت اين حيوان نباشد.
2. روانی و معنوی:
بر فرض که تمامی آلودگیهای ظاهری آن از بین برود، خوردن گوشت خوك، چه بسا تأثیرات منفی روحی و معنوی داشته باشد. زیرا آن طور که گفته شده است، خوک از فضولات و پس ماندهها تغذیه میکند. میان حیوانات به عنوان حیوان بیغیرت از آن یاد میشود که هیچ حمایتی از ماده خود نشان نمیدهد. در صورتی که از شتر به عنوان حیوان با غيرت یاد میشود، به طوری که نمیتوان شتر دیگری را در مقابل او کشت. گوسفند حیوان رام و آرامی است. چه بسا با تغذیه از این گونه حیوانات، آثار روانی و روحی آن¬ها نیز به انسان منتقل شود. اگر چه به میزان محدود و ناشناخته باشد. امروزه در علوم تأثیر غذاها بر روح و روان مورد توجه قرار گرفته و مسأله اي ثابت شده است.
در روايات هم نظير همين مسائل روحي و غير مادي به عنوان دليل اجتناب از خوردن گوشت خوك ياد شده است ( شيخ صدوق، الأمالي، ص 666).
در نتيجه به طور مشخص نمي توان گفت اين گونه احكام و حرمت ها جهت مشكلات بهداشتي و ايجاد بيماري هاي جسمي در انسان يا تنها به خاطر برخي آثار روحي است تا نوع پرورش و نگهداري يا فرآوري و تهيه و توزيع گوشت اين حيوان، در حكم شرعي آن تاثير گذار باشد؛ البته در مجموع به نظر مي رسد احتمال قوي حكم حرمت گوشت خوك به سبب مسايل روحي و معنوي است كه در افراد به سبب خوردن آن به وجود مي آيد. اما براي ما آن چه لازم است، تبعيت و تسليم در برابر دستورات شرعي است، همان گونه كه در مورد همة امور شرعي، اصل و مبنا براي ما تسليم و تعبد است.
برخی از عوامل شادمانی از نگاه احادیث
*عبادتها
الف - نماز
ب - نماز شب
ج - روزه
د - ياد خدا و انس با او
ه - تلاوت قرآن
و - درخواست شادمانى از خداوند
*عناصِر مادى و لذّتهاى طبيعى
الف - خوردن گوشت
ب - خوردن كدو
ج - نوشيدن سركه
د - به كارگيرى رنگ زرد
ه - استحمام
و - خوابيدن
ز - انگشتر فيروزه به دست كردن
ح - و اين چند كار(بوی خوش، لباس لطیف، عسل، نگاه به سبزه زار، سوارکاری، خواندن سخنان دل نشین و حکیمانه، شستن سر با گل خطمی، گفتگو با مردان، شنا، پیاده روی )
پی نوشت :
[1] . محمدی ری شهری، محمد، الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث، دارالحدیث، 1391، ص304- 355.