گوشه ای از اخلاق عظیم پیامبر
اسلام دستور آراستن داده است نه مانند برخى ساده لوحان كه باموهاى ژوليده و لباس نامرتب مىآيند و خيال مىكنند اين از زهداست. نه! اين از زهد اسلامى كاملا به دور است. زهد اين است كه بهدنيا و ملذاتش دل نبنديم نه اينكه صوفى منشانه زندگى كنيم وژوليده سيما در ميان مردم حاضر شويم!
11 پيامبر اگر سواره بود هرگز نمىپذيرفت كه شخصى همراه وهمگام او پياده راه رود. از او مىخواست كه بر مركبش در كنارشسوار شود و اگر قبول نمىكرد يا امكان نداشت، به او مىفرمود:
از من جلوتر برو تا من در پس تو آيم و به تو برسم. اين چه عظمتو بزرگوارى است انسانها را سرگردان مىكندو به حيرت وامىدارد.
12 اگر سه روز مىگذشت و دوستش يا برادر دينىاش را نمىديد ازاو سؤال مىكرد، پس اگر به مسافرت رفته بود برايش دعا مىكردواگر در شهر بود حتما از احوالش تفقد مىنمود و به زيارتش مىرفتواگر بيمار بود به عيادتش مىشتافت.
13 پيامبر آنقدر مهمان نواز بود و مهمانش را احترام و تقديرمىكرد كه هرگاه كسى بر او وارد مىشد، حضرت متكا و مسند خود رابه او مىداد و اگر نمىپذيرفت آنقدر اصرار مىكرد تا قبول كند.
14 حضرت ضمن اينكه بسيار هيبت داشت، براى اينكه حاضرين ازديدارش هراس نكنند و ديدارش آنان را نرنجاند، گاهى شوخى مىكردو لطيفهاى در حد ميزان شرعى مىگفت كه هيبتش حاضران را بهوحشت نياندازد و جرات سخن گفتن را از آنان سلب نكند. بويژهاگر مىيافت كه يكى از يارانش ناراحت و غمگين استبا او شوخىمىكرد تا غمش را بزدايد. و اصلا پيامبر آن گونه با افراد سخنمىگفت كه مناسب با وضعيت علمى و حالت روانى آنان بود. در روايتآمده است: «و كان يخاطب جلساءه بما يناسب» و به اندازه عقل ودركشان با آنان سخن مىگفت و مىفرمود: «ما پيامبران ماموريتداريم كه با مردم به اندازه عقولشان سخن بگوئيم» .
15 مىفرمود: «اكرم اخلاق النبيين و الصديقين البشاشه اذاتراووا و المصافحه اذا تلاقوا» برترين اخلاق پيامبران ورادمردان خوشروئى است هنگامى كه به هم مىرسند و مصافحه و دستدادن به يكديگر است هنگامى كه با هم ملاقات مىكنند و لذا هر وقتپيامبر مسلمانى را مىديد فورا با او مصافحه مىكرد وبه او دستمىداد و بر اين امر بسيار تاكيد مىنمود. در روايت است كههرگاه دو مؤمن به هم مىرسند و مصافحه كنند گناهانشان مىريزدمانند برگ درختان(در فصل خزان).
اين بود چند جمله كوتاه ولى پرفايده از سيره و منشپيامبر كه براى استفاده عموم عرض شد تا شايد در اين هفته وحدتبه كار گيريم و با هم پيوند صلح وصفا بنديم و دلها را از رشك وحسد و زيغ و رين پاك كنيم و گذشتهها را به خاطر خدا ناديدهبگيريم و از لغزشهاى برادرانمان بگذريم(كه خود نيز بسيار لغزشداريم)و وحدت را نه در سخن و گفتار كه در عمل و كردار اجراكنيم و قلبها را از كينه و عداوت دور سازيم و با هم چنانكه خداو رسولش خواهد برادروار زندگى كنيم و اگر از ديگرى انتقادداريم تلاش كنيم كه انتقادمان سازنده و برادرانه باشد نه كينهتوزانه و انتقامگرانه. باشد كه روح رسول الله و روح فرزندشروحالله از ما خشنود گردد و كشورمان رنگ صفا و محبتبه خودگيرد و راه نفوذ دشمنان قطع شود و دوستان، دشمنى را كنارگذارند و ولى حميم گردند و عهد اخوت و برادرى را دوباره تجديدكنيم والسلام.
صفحات: 1· 2