آیا شب قدر برای همه یک شب است..؟؟
به عبارت دیگر اهالی هرنقطه، سال قمری خود را بر حسب افق خاص آن نقطه از اول ماه محرم آغاز میکنند و پساز گذشتن چند ماه قمری، ماه رمضان همان نقطه هم بر حسب افق خاص آنجا آغازمیشود و در این ماه،شب نوزدهم یا بیست و یکم و یا بیست و سوم برای اهالی آن نقطه، «شبقدر» است.
به گزارش شفقنا، آیا شب قدر برای همه یک شب است یا هر کس شب قدر خود را دارد ؟ آیا مبارک بودن شب قدر امری مستقل از شخص و حالات شخص است یا این که بستگی به آن دارد ؟
پاسخ حجت الاسلام والمسلمین انصاریان: شب قدر برای همه یک شب است، ارتباطی به حالات و روحیات افراد ندارد و از نظر مدارک و دلایل دینی مسلم است که «شب قدر» اختصاص بهزمان پیامبر اکرم (ص) و محیط حجاز نداشته و در همه زمان ها و برای همه نقاط مختلف «شبقدر» با همه عظمت و اهمیتش وجود داردتصوری ممکن است پیش آید که منظور ازیکی بودن شب قدر در تمام سال این است که برای تمام نقاط مختلف روی زمین در هر سال،شب واحد و مشترکی، شب قدر معین شده به طوری که این شب در ساعت معینی در سراسر کرهزمین آغاز و در ساعت معینی هم پایان میپذیرد!
این تصور اشتباه است، چون زمین کروی است و همیشه یک نیمکره آن در تاریکی و نیم کره دیگر آن در روشنایی قراردارد و به این ترتیب اصلا امکان ندارد که در ساعتجهای معین و مشترکی در سراسر زمینشب باشد. منظور از این که «شب قدر» در سراسر سال یک شب است، این است که برای اهالیهر نقطه بر حسب سال قمری خودشان، تنها یک «شب قدر» وجود دارد.
به عبارت دیگر اهالی هرنقطه، سال قمری خود را بر حسب افق خاص آن نقطه از اول ماه محرم آغاز میکنند و پساز گذشتن چند ماه قمری، ماه رمضان همان نقطه هم بر حسب افق خاص آنجا آغازمیشود و در این ماه،شب نوزدهم یا بیست و یکم و یا بیست و سوم برای اهالی آن نقطه، «شبقدر» است.
این مطلب که اهالی هر نقطه، ایام و اوقات مقدسخود را باید با افق خاص آن نقطه تعیین کنند اختصاص به شب قدر نداشته، در سایر روزهاو اوقات مقدس اسلامی هم همین حساب وجود دارد؛ مثلا روز عید فطر و قربان در اسلامروزهای مقدسی است که برای آنها عبادتها و دستورهای خاصی وارد شده و هر کدام از ایناعیاد هم در تمام سال با تفاوت افقی که دارند با مراجعه به افق خاص هر کشور تعیینمیگردد و به این جهت در بسیاری اوقات - مثلا عید قربان در کشور سعودی - یک روززودتر از ایران و بعضی از کشورهای دیگر آغاز میشود.
باید توجه داشت که این حساب درباره «شب قدر» بامطالبی مانند این که فرشتگان در این شب نازل میشوند منافاتی ندارد، زیرا تمام اینجریانها که حکایت از توسعه رحمت خاص الهی در این شب میکند، برای اهالی هر نقطهایدر شب قدر خاص آن نقطه صورت میگیرد.
به این سؤال این گونه هم جواب داده اند که شب قدر یک شب بیش نیست، اما در کل کره زمین یک شب کامل، 24 ساعت میباشدهمچنان که یک روز کامل 24 ساعت است و هر زمان مفروضی حدود نیمی از کره زمین راپارههای روز و نیم کره دیگر را پارههای شب میپوشانند. بنابراین زمانی که درعربستان شب قدر میشود بخشی از لیلة القدر است که امتداد آن تا شبی که در ایرانمراسم شب قدر انجام میشود استمرار مییابد . به عبارت دیگر همه شبها و روزها همینحالت را دارند که در عرض 24 ساعت به صورت متخالف تدریجی کل زمین را پوشش میدهنداز همین رو در روایات وارد شده است که فضیلت روز قدر کمتر از شب قدر نیست.[i]
[i]برگرفته از کتابپاسخ به پرسشهای مذهبی، ص500، و تفسیر نمونه، ج 27، ص 192.
رمضان...
سهم قرآن نه در حوزه ادا شد نه در دانشگاه و نه در جامعه
نامه ی سرگشاده ایت الله قرائتی…
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک علاقهمندان به قرآن کریم و مفاهیم بلند آن.
جایگاه قرآن بر کسی پوشیده نیست زیرا:
۱٫در بهترین شب تاریخ (شب قدر) نازل شده.
۲٫ بر قلب بهترین انسان نازل شده.
۳٫ قرآن نازل شد تا غافلان، هوشیار و نشستگان، به پا خیزند و بپا خواستگان بروند و روندگان بدوند. (خدای قرآن “قائما بالقسط”، هدف قرآن “لیقوم الناس بالقسط” ، و به پیامبرش فرمان “قم” و به امتش “قوموا” ونمازش “اقیموا” و حجش “قیاما للناس” و رهبرش “قائم” و رستاخیزش “قیامت” است.یعنی قرآن کتاب تحرک و نشاط و رشد است.)
۴٫قرآن هم چون دریا است که نگاه به آن،شنای در آن، ماهیگیری از آن، کشتیرانی در آن تا غواصی در آن، برای همه ی گروه ها، نوعی بهره دارد. و انسان را به ساحل خوشبختی می رساند و کسانی که عالم ترند، مثل غواصان، بهره ی بیشتری می برند.
۵٫قرآن بزرگترین معجزه پیامبر است که حفظ آن واجب است.
۶٫ مأمور به تدبریم و از کسانی که در آن تدبر نمی کنند توبیخ شدید شده است.(افلا یتدبرون القران…)
۷٫ قرآن نیاز به سند ندارد، مورد قبول همه فرقه های اسلامی است و در هر خانه مسلمان حداقل یک نسخه از آن وجود دارد.
۸٫ تنها کتاب آسمانی است که در آن تحریف صورت نگرفته و در آینده هم بیمه است. “انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون” “لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه”
۹٫ شفاعت انسان ها گاهی مفید واقع نمی شود “فما تنفعهم شفاعه الشافعین ” ولی شفاعت قرآن قطعا مفید است. “انه شافع مشفع”
۱۰٫اگر بناست عمری صرف خواندن و دقت بشود کتاب خالق بر کتاب مخلوق مقدم است.
۱۱٫هر چه علم توسعه پیدا می کند عظمت قرآن شفاف تر می شود. هیچ آیه ای از آن، تاریخ مصرف ندارد؛ بلکه برای همیشه است.
۱۲٫دریایی است که به قعر آن دسترسی نیست. “بحر لا یدرک قعره”
۱۳٫عجائب قرآن قابل شمارش نیست.”لا تحصی عجائبه”
۱۴٫ قرآن میزان است و همه باید خودمان را با آن بسنجیم؛ حتی روایات باید با آن سنجیده شود.و اگر حدیثی ضد قرآن بود آن را کنار می گذاریم.
۱۵٫به گفته روایات متعدد “قرآن و اهل بیت (ع)” حتی برای یک لحظه از هم جدا نیستند. “لن یفترقا”
۱۶٫قرآن جامعیتی دارد که در خداشناسی، حیوان و آسمان را کنار هم می آورد. “افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت و الی السماء کیف رفعت”
۱۷٫در سفارش به عدالت، تعادل کهکشان ها تا تعادل ترازوی میوه فروشی را با هم می بیند.”و السماء رفعها و وضع المیزان الا تطفوا فی المیزان”
۱۸٫در سوگند، هم به خورشید سوگند می خورد و هم به انجیر.
۱۹٫بزرگترین آیه آن آیه حقوقی است، همان گونه که بزرگترین نامه حضرت علی (ع) نامه سیاسی است.
۲۰٫ در فرمان جهاد آن نیز توجه به عدالت شده است.
۲۱٫ عدل و احسان قرآن از هم جدا نیست. دستور قتل قاتل را می دهد ولی نام برادری را از او حذف نمی کند. ” فمن عفی له من اخیه شیء…” یعنی حتی نسبت به قاتل کلمه عفو و برادر به کار می رود.
۲۲٫ در مسائل حقوقی و مدیریتی و تربیتی و سیاسی و نظامی و خانوادگی و اقتصادی هزاران دستور دارد که در کتب دیگر نیست.
۲۳٫ قرآن به اهل کتاب می گوید اگر کتاب آسمانی را به پا ندارید هیچ ارزشی ندارید و پوک هستید. ” یا اهل الکتاب لستم علی شیء حتی تقیموا التوراة و الانجیل و ما انزل الیکم من ربکم” اما این قرآن مهجور است.
تنها در حد سوگند به قرآن، رد کردن مسافر از زیر آن، تجوید و ترتیل و حفظ و کاشی کاری و تابلو و امثال آن به آن پرداخته شده است.
سهم قرآن نه در حوزه ادا شد و نه در دانشگاه و نه در جامعه.
برای تفقه بحمدالله حوزهها فعالند ولی برای تدبر یا راکدند یا فعالیت کمی دارند. سالها قبل اقرار بزرگانی از قبیل ملاصدرا، فیض کاشانی، امام خمینی(ره)، را که در اواخر عمر ناله ها سر دادند، در جزوه هایی منتشر کردم. به لطف خدا در این سال ها حرکت های خوبی در حوزه ها، سازمان و دفتر تبلیغات، ارشاد، مساجد، دانشگاه ها و ستاد تفسیر و رسانه های گروهی انجام شده است. گر چه کارهای انجام شده حرکت مقدسی است و کاری است مبارک ولی کافی نیست.
به آرزوی روزی که ما برای نسل نو تفسیرهای مناسب که نیازهای ویژه آنان را بر آورده کند نوشته باشیم.
به امید روزی که در هر منطقه ای دانشمندی قصه های قرآن را برای کودکان و بزرگان ما تحلیل کند.
در انتظار روزی که تفسیر ساده، ولی پر محتوا، جزو دروس رسمی مدارس و دانشگاه ها شود.
به امید روزی که منبرهای ما، به جای نقل برخی مطالب ضعیف و … مملو از انوار قرآن باشد.
به امید روزی که تفسیر را نیز علم بدانیم و اسرار قرآن را کشف کرده و دل ها را جذب کنیم.
به امید روزی که از هر طلبه ای بپرسند چه می خوانی؟ بگوید تفسیر و مکاسب- تفسیر و لمعه به امید آن که ما کتاب آسمانی را به پا داریم که آن نیز به پا داشتنی است: ” ولو انهم اقاموا التورة و الانجیل و ما انزل الیهم”
به امید روزی که بخشی از بودجه ها، مدارس، نیروها و درس های حوزوی صرف تربیت مفسر شود.
همان گونه که برای روشنی نباید منتظر خورشید باشیم، برای قرآن نیز نباید منتظر دیگران باشیم. همان گونه که هر طلبه خودش سایر کتاب ها را می خواند و مباحثه می کند. کتب تفسیر را هم با مشورت برخی از بزرگان بخواند و مباحثه کند. و از اساتید خود بخواهد همان گونه که سایر کتب را تدریس می کنند، تفسیر قرآن را نیز تدریس کنند. و تفسیر قرآن را نیز (همان گونه که مقام معظم رهبری خطاب به چند هزار روحانی در خراسان رضوی فرمودند) در همه سطوح درس اصلی خود قرار دهند.
والسلام علیکم و رحمة الله
محسن قرائتی
خوب است با رسیدن بهار قرآن دلمان را با قرآن بهاری کنیم ….
این روزهای اخر را دریابیم...
صداي قدمهاي ماهِ خوبيها، دل خاکيام را آگاه ساخته است که لحظهي وداع نزديک است…
لحظهي وداع نزديک است…
لحظهي وداع نزديک است…
لحظهي وداع با ماه مهدي، با شعبان،
و من در آخرين لحظه های اين ماه به مناجات شعبانيه نشستهام “و اسمَع دُعائي اِذا دَعَوتُک” را فرياد ميزنم تاپس از آن “و اسمَع نِدائي اِذا دَعَوتُک” را با ناله و زاري هجي کنم.
و اينک رمضان است، ماه ِخدايي که قلبم حرم اوست. ماه بينياز مطلق، ماه الله. و من در اين ماه مهمانم.
دلم براي واژه واژهي کتاب خدا تنگ است و من ميخوانم؛ “الف لام ميم"، عشق من در دستان تو، اي تنها مونس من. “ذلک العشقِ” من، “لاريب فيه"، اي خداي عاشقيام .
من در آغوش مُهر دلدادگيام. و باران روزهداريام “انتَ ربُّ العظيم” را براي تو، اي بيمثال داد ميزند.
صبح دلدادگيام را با آهنگ دل نواز “الّلهم اِني اَسئَلُک مِن بَهائِک” و عطر سحري که با صلواتهاي مادر عجين گشته است و شبنم انتظار برمژگانم آغاز ميکنم تا با صداي “فَاَجِبني يا الله” دو رکعت نماز عاشقي به جا آورم و دلِ خاکيِ بيپناهم را در پناه “يس والقرآن الحکيم” پناه دهم که تنها مأمن من تو هستي اي خداي ديدگانم و من، زير چتر پروردگاريت، از باران غم، که در اين زندان، بر سر و رويم ميبارد ايمن شوم
. من، روزهدار عاشقيام. تشنهي ديدار توأم. نگاهم کن تا سيراب شوم. نگاهم را پذيرا باش که هر چه سفير تو، قرآن را مينگرم سير نميشوم. ***
خطبه پیامبر(ص) در روز آخر شعبان
سلمان فارسى رحمه الله فرمود: «خطبنا رسول الله صلى الله علیه و آله فى آخر یوم من شعبان، فقال یا ایها الناس قد اظلكم شهر عظیم مبارك، شهر فیه لیلة خیر من الف شهر، جعل الله صیامه فریضة و قیام لیله تطوعا، من تقرب فیه بنافلة من الخیر كان كمن ادى فریضة فیما سواه، و هو شهر الصبر، و الصبر ثوابه، الجنه، و شهر المواسات و شهر یزاد فى رزق المؤمن، و شهر اوله رحمة،و اوسطه مغفرة، و آخره عتق من النار، و هو للمؤمن غنم و للمنافق غرم»
ماه رمضان براى مؤمن سود و براى منافق خسران است
حضرت سلمان فرمود: در روز آخر شعبان پیامبر(صلى الله علیه و آله) براى ما خطبهاى در فضیلت ماه رمضان قرائت فرمود: و در خطاب خویش به ما فرمود: اى مردم براستى سایه افكنده بر سر شما ماه بزرگ مباركى، ماهى كه در او شبى است كه از هزار ماه بهتر است، كه خداوند روزهاش را فرض و واجب نموده، و به پا داشتن عبادات شبش را به طور استحباب مقرر فرموده است، كسى كه تقرب بجوید به خداوند،به انجام نافله خیرى، مثل آن است كه در غیر ماه رمضان فریضهاى انجام داده باشد، و این ماه ماه صبر است، و صبر هم اجر و ثوابش بهشت است. و ماه روزه، ماه مواسات و برابرى است، و ماهى است، كه رزق مؤمن در او زیاد مىگردد، و ماهى است كه اولش رحمت و وسطش مغفرت و آمرزش، و آخرش آزادى از آتش جهنم است، و این ماه براى مؤمن بهره و منفعت است، و براى منافق خسارت و ضرر. مستدرك الوسائل مرحوم نورى نقل از وقایع الایام، ص 436.
خداحافظ شعبان******سلام رمضان برداشته شده از وبلاگ چشم انتظار
عید بر عاشقان مبارکــــــــــــــــــــ
برای شناخت آقایمان باید چه اعمالی انجام دهیم؟؟
» براي شناخت آقايمان امام زمان بايد چه اعمالي انجام دهيم آيا فقط کتاب مطالعه کنيم يا نه؟ و چند کتاب در اين مورد معرفي کنيد.
تلاش براى شناختن و يافتن امام معصوم واجب و لازم است؛ چنان كه رسول اكرم(ص) فرمودند: «من مات و هو لايعرف امامه، مات ميتةً جاهليه». ( ميزان الحكمه، ج 1، ص 171، ح 840.)
ويژگى هاى اين شناخت آن است كه: اولاً، از منابع معتبر و موثق و مستند اخذ شود. ثانياً، گستره اش شامل آموزه هاى اعتقادى، اخلاقى و عبادى گردد. ثالثاً، از آن جا كه امام الگوى عملى براى انسان ها است، به ابعاد فكرى، عملى و روحى امام نيز ناظر باشد. اما اين شناخت از سه راه - كه مكمل يكديگر مى باشند - حاصل مى شود:
يكم. مطالعه تاريخ زندگانى آنان؛ مطالعه سرگذشت و سيره آنان؛ خصوصاً در باب فضايل، مناقب و خصوصيات آنان - از قبيل: شجاعت، مردانگى، ايثار، تواضع، صبر، فرزانگى و… - انسان را متوجه مقام والاى آن بزرگواران مى كند و جذبه و كشش خاصى نسبت به آن فرزانگان در روح انسان، حاكم مى شود.
دوم. مطالعه و تفكّر در سخنان ايشان؛ اسلام تفكر را موجب بصيرت ( الحياة، ج 1، ص 8، ح 3)، دعوت كننده به عمل نيك ( همان، ح 9)، پديد آورنده نور ( همان، ص 49، ح 18)، نشانه حيات و زنده بودن قلب بصير مى داند( همان، ص 48، ح 5).
مطالعه و تفكّر در آثار فكرى امامان، هر چند كار مشكلى به نظر مى رسد؛ ولى بسيار سودمند است. اين امر علاوه بر آن كه باعث شناخت شخصيت آن بزرگواران و ايجاد محبت آنان در دل مى شود؛ سرمايه بزرگى براى روح بشر به شمار مى رود. همان طور كه فراگيرى فصول يك كتاب، بايد با تحقيق و دقت كامل و رجوع به استاد و… قرين باشد؛ مطالعه و انديشه و تفكر در آثار ائمه(ع) نيز، بايد با استفاده از استادان فن و مراجعه به كتاب هايى كه در شرح سخنان آنان به رشته تحرير درآمده، همراه باشد.
سوم. شناخت خدا: اگر ما خداوند و صفات و اسماى او را به طور حقيقى بشناسيم، مى توانيم انسان هاى كامل راستين (امامان) را نيز بشناسيم؛ زيرا آنان آينه تمام نماى صفات جمال و جلال حضرت حق اند و در تسميه به اسماى الهى، از تمامى موجودات عالم امكان برترند. بر اين اساس، با شناخت خدا و صفات او، مى توانيم به اوصاف و ويژگى هاى امامان نيز واقف گرديم. شايد دعايى كه سفارش شده در زمان غيبت بعد از نماز زياد خوانده شود، ناظر به همين حقيقت باشد:
«اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف رسولك اللهم عرفنى رسولك فانك ان لم تعرفنى رسولك لم اعرف حجتك اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى؛ خداوندا! خود را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناسانى پيغمبر را نمى شناسم؛ خدايا! پيغمبرت را به من بشناسان كه اگر به پيامبر معرفت پيدا نكنم، نمى توانم امامم را بشناسم؛ خدايا! حجت و امامت را به من بشناسان كه اگر امام را نشناسم، در دين خود گمراهم» ( مفاتيح الجنان، دعا در غيبت امام زمان(عج«.
اى مشير ما تو اندر خير و شر
از اشارت هاست دلمان بى خبر
اى «يرانا لانراه» روز و شب
چشم بند ما شده ديد سبب
چشم من از چشم ها بگزيده شد
تا كه در شب آفتابم ديده شد
لطف معروف تو بود آن اى بهى
پس كمال البر فى اتمامه
يارب! «اتمم نور نافى الساهرة
واشجنا من مفضحات قاهرة»
يار شب را روز مهجورى مده
جان قربت ديده را دورى مده
بعد تو مرگ است با درد و نكال
خاصه بعدى كه بود بعد الوصال
آن كه ديده ستت مكن ناديده اش
آب زن بر سبزه باليده اش
( مثنوى، دفتر 6، ابيات 2888 - 2898)
اولين شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان ميهمان خود را نشناسد و از خصوصيات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامى انسان در انتظار كسى مى نشيند كه او را خوب بشناسد اما اگر انسان كسى را نشناسد و بداند كه آن شخص خواهد آمد برايش اهميتى نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان هم چنين است. كسانى كه آن حضرت را نمى شناسند مانند كفار و يا اهل اديان ديگر، هرگز انتظار او را نمى كشند اما كسانى كه او را مى شناسند و ارزش او را مى شناسند و مقام او را مى دانند منتظر او مى مانند.
كسانى كه امام زمان را نمى شناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در اين حال بميرند در حال جاهليت از دنيا رفته اند. چنانكه پيامبر اكرم(ص) فرمود: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه؛ هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهليت از دنيا رفته است»، (بحارالانوار، ج 32، ص 331).
بنابراين اولين شرط انتظار، ايجاد معرفت در مورد امام زمان است و طبيعى است كه هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بيشتر باشد انسان ارزش او را بيشتر درك خواهد كرد و به عظمت او بيشتر پى خواهد برد و بيشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالى كه افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگى و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدين جهت از زمره منتظران بيرون هستند. آرى
وصل خورشيد به شب پره اعمى نرسد
كه در اين آينه صاحب نظران حيرانند
البته شناخت امام زمان دو گونه است. گونه اول شناخت تاريخى وجود آن حضرت است مانند اينكه امام دوازدهم است و تاريخ ولادتش در چه سالى است و مانند آن. اما گونه ديگر شناخت امام زمان(ع)، شناخت مقام نورانيت آن حضرت است كه اين شناخت كار هر كسى نيست و ظرفيت و لياقت زيادى مى خواهد. و در حقيقت اصحاب خاص امام زمان(ع) كسانى هستند كه آن حضرت را به مقام نورانيت شناخته اند براى آگاهى از مقام عظيم امامت رجوع به زيارت جامعه كبيره و تأمل در معانى عميق و عجيب آن توصيه مى شود.
همچنين خواندن كتب معتبرى كه در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است مى تواند انسان را تا حدى به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد.
موفقيت در هر كارى، در گرو برنامه ريزى صحيح و عمل به آن است. براى مطالعه تدريجى كتاب هاى دينى واخلاقى، برنامه اى روزانه طرح كنيد ؛ مثلاً روزى يك ساعت به مطالعه اين گونه كتاب ها اختصاص دهيد و هرگز ازبرنامه تخلف نكنيد.
در مرحله اول براى انتخاب كتاب، بايستى نيازهاى فكرى و روحى خود را مد نظر قرار دهيد؛ يعنى، آيا به مطالب عقيدتى بيشتر احساس نياز مى كنيد يا به مطالب عرفانى و يا تاريخى و… .
پس از انتخاب موضوع، بايستى با مشورت و تحقيق بهترين كتاب ها را بيابيد و به تدريج به مطالعه آنهابپردازيد.
اگر علاقه مند به مسائل فكرى هستيد، بهتر است از سرى «جهان بينى اسلامى» شهيد مطهرى آغاز كنيد. اگر به عرفان علاقه مند هستيد، از كتابهاى علامه حسن زاده آملى مانند: «نامه ها و برنامه ها» و يا «ترجمه المراقبات» استفاده كنيد. اگر به اخلاق علاقه مند هستيد، مطالعه كتاب هاى علم اخلاق اسلامى، «ترجمه جامع السعادات»، «معراج السعادة» و يا اخلاق «ترجمه الاخلاق» مرحوم شبّر و… توصيه مى شود.
درباره امام زمان نيز مى توانيد كتابهاى زير را مطالعه كنيد:
1ـ مجموعه اى از گفتار درباره امام زمان (عج) شهيد صدر
2ـ عصر ظهور على كورانى
3ـ دانشمندان عامه و مهدى موعود (عج) على دوانى
4ـ رسالت اسلامى در عصر غيبت محمد صدر
5ـ مهدى موعود(عج) شهيد دستغيب
6ـ سيماى امام زمان(عج) تاج لنگرودى
7ـ خورشيد مغرب محمد رضا حكيمى
8ـ دادگستر جهان ابراهيم امينى
منبع : جستجوگر اسلامي جواب
کادوی شما برای تولد فرمانده مون چیه؟
همین ….!!!
کادوی شما چیه؟؟؟
مهربانترین آیه قران
بسم الله الرحــــمن الرحــــــــــیم
«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ سور ی مبارکه زمر/آیه ی 53
بگو(ای پیامبر) ای بندگان من که بر خودتان اسراف در گناه انجام داده اید(هرگز) از رحمت خدا ناامید نشوید چرا که همانا خداوند می آمرزد گناهان شما را بطور کل و همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.
در بعضی از احادیث ما وارد شده است که وقتی این آیه نازل شد شیطان رجیم از خشم و عصبانیت آنچنان صیحه و شیونی سرداد که به حالت غش در آمد و گفت با نزول این آیه من نا امید و بیچاره شدم و خداوند با این آیه کمر مرا شکست چرا که هر چه من در گمراهی و ضلالت انسان تلاش نموده و آنها را به گناه و معصیت وادار نمایم خداوند با این آیه به همه آنها وعده آمرزش و بخشش داده است.
اگر کسی به نکات ظریف این آیه دقت کند نهایت مهرورزی و عطوفت خالق یکتا را نسبت به بندگانش مشاهده خواهد کرد و ما تنها به چند نکته اشاره می کنیم.
۱.تعبیر به (یا عبادی) آغازگر لطفی بی نهایت و مهربانی عظیم از ناحیه پروردگار است به کسانی که با گناه و معصیت خودشان را از عبودیت خدا خارج کرده اند.
۲.جمله (لا تفظو) آنچنان امید و نشاطی در بندگان خدا ایجاد می کند که عشق و محبت بنده را به گوینده این جمله ازدیاد می بخشد.
۳.جمله(رحمة الله) بیانگر نهایت مهر و کمال عطوفت و مهربانی با خدا را به بندگانش می رساند.
۴.جمله (ان الله یغفر الذنوب) وعده ای را از سوی خداوند به بنده اش می دهد که بیانگر رساندن بنده به مقام عفو و بخشش ربوبی است.
۵.جمله (جمیعا) تاکید بر این عفو و بخشش است آنهم نه فقط راجع به یک یا چند گناه بلکه راجع به همه گناهان.
۶.جمله(غفور الرحیم) در حقیقت مهر و امضاء خداوند بر این وعده است که همانا این همه لطف و رحمت از منبع و سرچشمه کسی بسوی بنده سرازیر شده است که خودش هم غفور و آمرزنده است و هم رحیم و مهربان.