مدرسه علميه الزهرا مياندوآب

اللم عجل لولیک الفرج
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

رمز موفقیت بزرگان

23 شهریور 1393 توسط پرهیزگار

 

حضرت ایة العظمی مرعشی نجفی فرمودند:زمانی که در نجف بودیم،روزی،هنگام ظهر،مادرم به من گفت:برو پدرت را صدا بزن؛تا برای صرف نهار بیاید.من به طبقه بالا رفتم و دیدم که پدرم،در حال مطالعه خوابیده است.نمی دانستم چه کنم؟ از طرفی باید امر مادر را اطاعت می کردم و از طرفی، می ترسیدم با بیدار کردن پدر، باعث رنجش خاطر او گردم.خم شدم و لبهایم را کف پای پدر گذاشتم و چندین بوسه زدم،تا اینکه در اثر قلقلک پا، پدرم از خواب بیدار شد و دید،من هستم.وقتی این ادب و احترام را از من دید،گفت:شهاب الدین تو هستی؟ عرض کردم:بلی آقا.دو دستش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:«پسرم، خداوند عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمین اهل بیت قرار دهد؟ و من هر چه دارم از برکت همان دعای پدرم است که در حق من نمود و به مرحله اجابت رسید».

 4 نظر

سفرمعنوی

25 فروردین 1393 توسط پرهیزگار

 

عرفا سفر درونی(انفسی) را، به سفر بیرونی و صوری تشبیه کرده‌اند براساس این تشبیه مراحل یک سفر معنوی چنین است:
1- مبدء: جهل و نقصان طبیعی است که با آن به دنیا آمده‌ایم.
2- مقصد و معرفت به آن: رسیدن به فوق همه کمالات یعنی وصول به حق است. «وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى»و «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ». امام صادق (ع) می‌فرماید: کسی که از روی بصیرت مسیرش را طی نکند باهرگامش، بیشتر از مقصدش دور می‌شود؛ « الْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسّائِرِ عَلَى غَيْرِ الطّرِيقِ لَا يَزِيدُهُ سُرْعَةُ السّيْرِ إِلّا بُعْداً »
3- راه شناسی: مراتب کمالات علمی وعملی است که روح مرحله به مرحله ان را طی می‌کند.
4- منازل سفر: اخلاق پسندید است که مقامات روح آن‌ها را گام به گام در یک روند صعودی طی می‌کند.منزل اول آگاهی و منزل آخر، توحید است.
5- سعی در پیمودن راه: با مجاهده، ریاضت، و تحمل تکالیف و محاسبه و مراقبه لحظه به لحظه حاصل می‌شود.
گرچه وصلش نه به کوشش می‌دهند *** آن قدر ای دل، که توانی بکوش
6- توشه راه: زاد این راه تقوی، و علم و معرفت مترتب برآن است. در سفر صوری به قدرت بدن نیازمندیم و در سفر معنوی به قوت روح؛ « تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزّادِ التَّقْوی.»
7- مَرکب: تحصیل معاش برای کسب انرژی لازم جهت سلوک به قدر ضرورت نه بیشتر.
8- همسفر: علما، عابدان همسفران این مسیرند. آن‌ها مدد کار ما هستند. همسفران همدیگر را به پیشرفت ترغیب می‌کنند، همه دیگر را به عیوب و موانع رشدشان آگاه می‌کنند.
9- راهنما و راهنما شناسی: پیغمبر (ص) و ائمه معصومین (ع) و سنن و آداب آن‌ها جهت روشن ساختن مصالح و مفاسد. راهنماها خود مسیر را رفته‌اند و امت خود را به پيروي از خویش خوانده‌اند،« لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» و «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ. »
واصلان، سالکان را به پیشی گرفتن از همدیگر تشویق می‌کنند و می‌گویند اگرچه رسیدن به حق، هدف نهایی سالک است اما آن‌ها مرگ در این راه را شهادت می‌دانند.« مَن یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَی اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلی اللّهِ ».
اگر در راه او مردی شهیدی*** وگر بُردی سَبَق، زین العبیدی
اگربه مقصود رسیدی زهی سعادت*** وگر در راه مردی زهی شهادت
10- مانع شناسی: همانگونه که در سفر صوری ممکن است با موانع فکری، طبیعی و انسانی روبه رو شویم در سفر معنوی نیز آشنایی با موانع ضرورت دارد. موانع دو نوع است:
10-1- موانع نظری: این موانع عبارتنداز:
الف)وسوسه عملی؛ این‌جا موهوم و متخیّل، معقول جلوه می‌کند.
ب)پندارگرایی ؛ فرد خود را غایب ازمحضر خدا می‌داند.
ج)عقل متعارف؛که معاش اندیش صرف است نه معاد اندیش.
10-2- موانع عملی: این موانع شامل هوس مداری، خودبینی، کمینگاه‌های شیطان و بازیگری ودنیا گرایی است
11- مانع زدایی: بزرگان اخلاق و عرفان برای رفع و دفع موانع مراحل مختلفی بیان کرده‌اند. به عنوان نمونه، برخی این مراحل را شامل توبه، زهد، ریاضت، و مراقبه و محاسبه می دانند.
12- ارمغان و سوغات: آداب وسنن که در ابتدا بع عنوان «زادالمسافر» مطرح است، نتیجه ره آورد سالکان واصل است که به مقصد رسیده‌اند. بهترین ارمغانی که سالکان این راه آورده‌اند این است که«نشانه» هر منزلی را به خوبی ارائه داده‌اند، مثل کوه نوردی که از راه سخت می‌رود و برای دیگران علامت می گذارد.[1]


پی نوشت :
1- پايان تهيه و ساخت آزمون هدف در زندگي با تكيه بر اسلام، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره).

 نظر دهید »

آداب غلامی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

08 بهمن 1392 توسط پرهیزگار

(بسم الله الرحمن الرحیم)
باید همه‌ توانایی‌های ما در جهت رضای مولایمان حضرت حجت به كار رود و سمت و سوی زندگیمان را جهت نگاه عزیزمان تعیین كند. خدمت او وظیفه‌ی ماست، و برای این انجام وظیفه هیچ منتی بر او نداریم.

آداب غلامی امام زمان(عج)

خوب است كه دائماً نمودار كردار خویش را بررسی كنیم تا خدای نكرده مرتكب اهمال در حق ایشان نگردیم. این میثاق قدیمی است و خدایی كه امام را مالك آسمان و زمین قرار داده و همه‌ی خلقت را به بهانه‌ی او خلق كرده،‌در روز غدیر این پیمان و عهد را از ما ستانده است.

اگر امام عصر (علیه السلام) ولی ما و اولی به تصرف در ماست، پس خواست او بر ما مقدم است. در پیش انداختن او و در پی او شدن باید تا آنجا پیش برویم كه دست و زبان و مال و زنده شدن قلب خویش را دارایی او بشماریم و از آن او بدانیم و برای تصرف و مالكیت در همه‌ی دارایی‌های مادی و معنوی برای امام عصر (علیه السلام) اولویت قائل شویم. باید همان طور كه زبانمان در زیارت جامعه چنین خطابی دارد:
و مقدمكم امام طلبتی و اراداتی فی كل احوالی و اموری(1) شما را در خواسته و اراده و همه‌ی احوال و امورم پیش می‌اندازم.

در عمل پیش از اقدام به هر كاری و به زبان آوردن هر سخنی برای امام عصر (علیه السلام) حساب باز كنیم و پروای او را داشته باشیم. اینگونه در تمام شوون زندگی باید ببینیم او چه می‌خواهد ! باید به خود بگوییم اگر حضرتش همین الان دركنار ما بود، می پسندید؟ و آیا اصلاً رویم می آید كه دست به این كار بزنم یا این سخن را از زبان بیاورم؟ به این صدا گوش بسپارم، یا در این مكان حاضر شوم؟

مومن باید در عصر غیبت پای بند به بیعتی باشد كه با پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بسته است. باید صاحبش را ولی الله بداند و در هر موقعیتی كه هست، همه‌ی امورش را با ولی نعمتش تنظیم كند، باید همه‌ی اعضاء و جوارحش را برای خدمت به او به كار بگیرد و در هر كاری ببیند مولایش چه خواسته است؟ یا حداقل آیا به انجام آن راضی است؟ مسلماً اگر كسی خود را عبد بداند، نمی‌تواند هر طور كه خودش می پسندد زندگی کند.

ورع و پرهیز ازگناه
عبد باید در هر لحظه‌ای و در هر موردی برای مالكش اولویت قائل شود و پیش از اینكه خواسته‌ی خود را اجرا كند،‌آن را درجهت رضای سرورش سامان بخشد. كسی كه به ولایت امام عصر (علیه السلام) ایمان دارد، نمی‌تواند به دنبال جلب رضای ایشان نباشد و تنها به سبك و سلیقه‌ی خود روزگار بگذراند.

حتی اگر احتمال می‌دهد ولی نعمتش در برابر كاری چهره در هم می‌كشد، به آن اقدام نمی‌كند و هراس دارد از اینكه به امور شبهه آمیز و مشكوك نزدیك شود.
اینجاست كه ورع از حاشیه‌ی زندگی به متن آن نفوذ می‌كند و بنده نه تنها از حرام قطعی پرهیز می‌نماید، بلكه در مقابل حرام حریم می گیرد و با احتیاط و دوراندیشی حركت می‌كند، تا به ضرر جبران ناپذیر از دست دادن دین نیفتد.

اینگونه فردی هیچگاه درصدد پیدا كرده راه حل‌های مختلف و توجیهات نه چندان موجه برای رسیدن به خواسته‌های خود نیست و بی‌جهت به هر چه می پسندد رنگ دین نمی‌ زند، بلكه خالصانه رضای مولایش را جستجو می كند.


سپردن همه‌ی امور به مولا
قدیم‌ ها خادمان و بندگان را صبح به دنبال وظیفه و كارشان می‌فرستادند و ارباب،‌خود را موظف می‌دانست كه غذا و مكان استراحت بنده را فراهم كند. بنابراین مشغولیت ذهنی و فكر و ذكر غذا هیچ یك از مسائل شخصی‌اش نبود. هم و غم او تنها صرف فرمانبرداری می‌شد.
این پیمان بستن شایسته نیست كه به عهد شكنی بیانجامد، پیمان هم فقط نباید زبانی باشد،‌بلكه باید ظهور و بروز عملی پیدا كند. وقتی كردار من و تو زینت صاحب الزمان (علیه السلام) باشد، و او بتواند به ما مباهات كند،ما به این عهد تماماً عمل كرده‌ایم وگرنه، نه.

ثمره‌ی التزام به پیمان
این چنین است كه اگر عمل و كردار ما مطابق خواست آن حضرت باشد، یقیناً یُمن لقاء آن مه لقا به تأخیر نمی‌افتد و دیدار روی یوسف كنعان، نصیب چشمانمان خواهد شد. چنانكه خود آن عزیز فرمود:
ولو أن أشیاعنا - وفقهم الله لطاعته - علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعاده بمشاهدتنا (2)
واگر شیعیان ما ( كه خدا بر طاعتش توفیقشان دهد ) در وفای به عهد و پیمانی كه بر عهده‌ی آنان است،‌ هم دل می‌شدند، بركت دیدار ما از آنها وا پس نمی‌افتاد و سعادت مشاهده ی ما همراه با معرفت حقیقی و راستین برایشان پیش می آمد.

شیعه باید مولا را ولی خویش بداند، بنده باید بندگی‌اش را بكند، غلامیش را صرف كند، خدمتش را پی بگیرد و مطمئن باشد كه خواجه خود روش بنده پروری داند! غلام نباید نگران مسائل شخصی‌اش باشد، باید همه چیزش را به مولایش بسپارد ! وقتی برای زندگی و تامین مخارجش كار می‌كند، باید توكل و امیدش به انعام صاحبش باشد و مطمئن باشد كه مولایش آنچه شایسته و به صلاحش باشد فراهم می‌كند.

تجدید عهد
بأبی أنتم و امی و نفسی و أهلی و مالی (3( این والاترین مرتبه و فراترین درجه‌ای است كه عبد و غلام به آن می‌رسد. حاضر است خودش و خانواده‌اش و مال و داراییش را به پای مولایش بریزد و همه را فدای رضایت او كند.اگر كسی به این مرحله برسد، آن وقت این بخش زیارت جامعه از باطنش می‌جوشد و از ضمیرش نشأت می گیرد.

عهدی كه در غدیر بسته شد، می‌شود كه هر طلوع تجدید كنیم، و میثاقی كه نزد مولایمان نهاده‌ایم، می‌توانیم در هر سپیده به یاد آوریم. دعای عهد تجلی این تجدید میثاق است، آنجا كه عرضه می داریم: اللهم إنی اجدد له فی صبیحه یومی هذا و ما عشت من أیامی عهداً وعقداً و بیعه له فی عنقی لا احول عنها و لاازول ابداً (4)
خدایا، امروز صبح و در هر روز زندگی با او عهد و قول و بیعتی را نو می‌كنم كه به گردنم باشد، از آن سر باز نزنم و هرگز كوتاه نیایم.
————————————————

پی نوشت ها:
1. زیارت جامعه،‌مفاتیح الجنان.
2. احتجاج، ج 2، ص 325.
3. زیارت جامعه، مفاتیح الجنان.
4. دعای عهد، مفاتیح الجنان.
تبیان

 1 نظر

به مناسبت دفاع مقدس..

01 مهر 1392 توسط پرهیزگار

 

 

سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم…

سلام بر دلاورانی که قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم…

سلام بر مجاهدانی که به خاک افتاند تا ما به خاک نیفتیم…

 

جنگ هنوز هست
میدان هست
پادگان هست
اما ایا سربازانی چون سربازان خمینی هست؟

 3 نظر

25 گنج بزرگ دنیا از زبان امام صادق علیه السلام

11 شهریور 1392 توسط پرهیزگار

1- طلبتُ الجنة، فوجدتها في السخأ:بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگي و جوانمردي يافتم.


2- و طلبتُ العافية، فوجدتها في العزلة:و تندرستي و رستگاري را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه گيري (مثبت و سازنده) يافتم.


3- و طلبت ثقل الميزان، فوجدته في شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»: و سنگيني ترازوي اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهي به يگانگي خدا تعالي و رسالت حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) يافتم.

4- و طلبت السرعة في الدخول الي الجنة، فوجدتها في العمل لله تعالي: سرعت در ورد به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در كار خالصانه براي خداي تعالي يافتم.

5- و طلبتُ حب الموت، فوجوته في تقديم المال لوجه الله: و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پيش فرستادن ثروت (انفاق) براي خشنودي خداي تعالي يافتم.

برگ عيشي به گور خويش فرست كس نيارد ز پس، تو پيش فرست

6- و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها في ترك المعصية: و شيريني عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترك گناه يافتم.

7- و طلبت رقة القلب، فوجدتها في الجوع و العطش: و رقت (نرمي) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگي و تشنگي (روزه) يافتم.

8- و طلبت نور القلب، فوجدته في التفكر و البكأ: و روشني قلب را جستجو نمودم، پس آن را در انديشيدن و گريستن يافتم.

9- و طلبت الجواز علي الصراط، فوجدته في الصدقة: و (آساني) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه يافتم.

10- و طلبت نور الوجه، فوجدته في صلاة الليل: و روشني رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب يافتم.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

دقت کن...

11 شهریور 1392 توسط پرهیزگار

 

دقت کن….

نگاهشان به منو توست…

نکند گناهی از ما سرزده که اینگونه نگاهمون میکنند…

 نظر دهید »

سهم قرآن نه در حوزه ادا شد نه در دانشگاه و نه در جامعه

11 تیر 1392 توسط پرهیزگار

نامه ی سرگشاده ایت الله قرائتی…

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک علاقه‌مندان به قرآن کریم و مفاهیم بلند آن.

جایگاه قرآن بر کسی پوشیده نیست زیرا:

۱٫در بهترین شب تاریخ (شب قدر) نازل شده.

۲٫ بر قلب بهترین انسان نازل شده.

۳٫ قرآن نازل شد تا غافلان، هوشیار و نشستگان، به پا خیزند و بپا خواستگان بروند و روندگان بدوند. (خدای قرآن “قائما بالقسط”، هدف قرآن “لیقوم الناس بالقسط” ، و به پیامبرش فرمان “قم” و به امتش “قوموا” ونمازش “اقیموا” و حجش “قیاما للناس” و رهبرش “قائم” و رستاخیزش “قیامت” است.یعنی قرآن کتاب تحرک و نشاط و رشد است.)

۴٫قرآن هم چون دریا است که نگاه به آن،شنای در آن، ماهیگیری از آن، کشتیرانی در آن تا غواصی در آن، برای همه ی گروه ها، نوعی بهره دارد. و انسان را به ساحل خوشبختی می رساند و کسانی که عالم ترند، مثل غواصان، بهره ی بیشتری می برند.

۵٫قرآن بزرگترین معجزه پیامبر است که حفظ آن واجب است.

۶٫ مأمور به تدبریم و از کسانی که در آن تدبر نمی کنند توبیخ شدید شده است.(افلا یتدبرون القران…)

۷٫ قرآن نیاز به سند ندارد، مورد قبول همه فرقه های اسلامی است و در هر خانه مسلمان حداقل یک نسخه از آن وجود دارد.

۸٫ تنها کتاب آسمانی است که در آن تحریف صورت نگرفته و در آینده هم بیمه است. “انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون” “لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه”

۹٫ شفاعت انسان ها گاهی مفید واقع نمی شود “فما تنفعهم شفاعه الشافعین ” ولی شفاعت قرآن قطعا مفید است. “انه شافع مشفع”

۱۰٫اگر بناست عمری صرف خواندن و دقت بشود کتاب خالق بر کتاب مخلوق مقدم است.

۱۱٫هر چه علم توسعه پیدا می کند عظمت قرآن شفاف تر می شود. هیچ آیه ای از آن، تاریخ مصرف ندارد؛ بلکه برای همیشه است.

۱۲٫دریایی است که به قعر آن دسترسی نیست. “بحر لا یدرک قعره”

۱۳٫عجائب قرآن قابل شمارش نیست.”لا تحصی عجائبه”

۱۴٫ قرآن میزان است و همه باید خودمان را با آن بسنجیم؛ حتی روایات باید با آن سنجیده شود.و اگر حدیثی ضد قرآن بود آن را کنار می گذاریم.

۱۵٫به گفته روایات متعدد “قرآن و اهل بیت (ع)” حتی برای یک لحظه از هم جدا نیستند. “لن یفترقا”

۱۶٫قرآن جامعیتی دارد که در خداشناسی، حیوان و آسمان را کنار هم می آورد. “افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت و الی السماء کیف رفعت”

۱۷٫در سفارش به عدالت، تعادل کهکشان ها تا تعادل ترازوی میوه فروشی را با هم می بیند.”و السماء رفعها و وضع المیزان الا تطفوا فی المیزان”

۱۸٫در سوگند، هم به خورشید سوگند می خورد و هم به انجیر.

۱۹٫بزرگترین آیه آن آیه حقوقی است، همان گونه که بزرگترین نامه حضرت علی (ع) نامه سیاسی است.

۲۰٫ در فرمان جهاد آن نیز توجه به عدالت شده است.

۲۱٫ عدل و احسان قرآن از هم جدا نیست. دستور قتل قاتل را می دهد ولی نام برادری را از او حذف نمی کند. ” فمن عفی له من اخیه شیء…” یعنی حتی نسبت به قاتل کلمه عفو و برادر به کار می رود.

۲۲٫ در مسائل حقوقی و مدیریتی و تربیتی و سیاسی و نظامی و خانوادگی و اقتصادی هزاران دستور دارد که در کتب دیگر نیست.

۲۳٫ قرآن به اهل کتاب می گوید اگر کتاب آسمانی را به پا ندارید هیچ ارزشی ندارید و پوک هستید. ” یا اهل الکتاب لستم علی شیء حتی تقیموا التوراة و الانجیل و ما انزل الیکم من ربکم” اما این قرآن مهجور است.

تنها در حد سوگند به قرآن، رد کردن مسافر از زیر آن، تجوید و ترتیل و حفظ و کاشی کاری و تابلو و امثال آن به آن پرداخته شده است.

سهم قرآن نه در حوزه ادا شد و نه در دانشگاه و نه در جامعه.

برای تفقه بحمدالله حوزه‌ها فعالند ولی برای تدبر یا راکدند یا فعالیت کمی دارند. سال‌ها قبل اقرار بزرگانی از قبیل ملاصدرا، فیض کاشانی، امام خمینی(ره)، را که در اواخر عمر ناله ها سر دادند، در جزوه هایی منتشر کردم. به لطف خدا در این سال ها حرکت های خوبی در حوزه ها، سازمان و دفتر تبلیغات، ارشاد، مساجد، دانشگاه ها و ستاد تفسیر و رسانه های گروهی انجام شده است. گر چه کارهای انجام شده حرکت مقدسی است و کاری است مبارک ولی کافی نیست.

به آرزوی روزی که ما برای نسل نو تفسیرهای مناسب که نیازهای ویژه آنان را بر آورده کند نوشته باشیم.

به امید روزی که در هر منطقه ای دانشمندی قصه های قرآن را برای کودکان و بزرگان ما تحلیل کند.

در انتظار روزی که تفسیر ساده، ولی پر محتوا، جزو دروس رسمی مدارس و دانشگاه ها شود.

به امید روزی که منبرهای ما، به جای نقل برخی مطالب ضعیف و … مملو از انوار قرآن باشد.

به امید روزی که تفسیر را نیز علم بدانیم و اسرار قرآن را کشف کرده و دل ها را جذب کنیم.

به امید روزی که از هر طلبه ای بپرسند چه می خوانی؟ بگوید تفسیر و مکاسب- تفسیر و لمعه به امید آن که ما کتاب آسمانی را به پا داریم که آن نیز به پا داشتنی است: ” ولو انهم اقاموا التورة و الانجیل و ما انزل الیهم”

به امید روزی که بخشی از بودجه ها، مدارس، نیروها و درس های حوزوی صرف تربیت مفسر شود.

همان گونه که برای روشنی نباید منتظر خورشید باشیم، برای قرآن نیز نباید منتظر دیگران باشیم. همان گونه که هر طلبه خودش سایر کتاب ها را می خواند و مباحثه می کند. کتب تفسیر را هم با مشورت برخی از بزرگان بخواند و مباحثه کند. و از اساتید خود بخواهد همان گونه که سایر کتب را تدریس می کنند، تفسیر قرآن را نیز تدریس کنند. و تفسیر قرآن را نیز (همان گونه که مقام معظم رهبری خطاب به چند هزار روحانی در خراسان رضوی فرمودند) در همه سطوح درس اصلی خود قرار دهند.

والسلام علیکم و رحمة الله

محسن قرائتی

خوب است با رسیدن بهار قرآن دلمان را با قرآن بهاری کنیم ….

 2 نظر

چند نکته طلبگی از زبان ایت الله بهجت

06 اردیبهشت 1392 توسط پرهیزگار

شروط و موانع تحصیل و به كار زدن علم

«لِكُلِّ شَىْءٍ آفَةٌ، وَ لِلْعِلْمِ آفاتٌ» براى هر چیز آفتى است، ولى علم آفتها دارد. عجیب است! هر جا بین زید و عَمر و یا دو طایفه مخاصمه و در گیری مى شود، اهل علم مال المصالحه قرار مى گیرند. تازه اگر علم تحصیل شود، خدا مى داند استفاده كردن از آن در طریق رضاى خدا، چه قدر شروط و موانع دارد!


 

راهنمایی درباره تبلیغ

سؤال: خواهشمندم در مورد تبلیغ، حقیر را راهنمایی فرمایید.

ج: باسمه تعالی

الحمدلله وحده و الصلوة علی سید أنبیائه محمد و آله سادة الأوصیاء.

مبلّغ اگر از یقینیات (اموری که به صحت آن ودرستی آن یقین دارد )تجاوز نکرد، پشیمان نخواهد شد. مبلّغ باید مؤمنین را متصل به «ثقلین» نماید، یا اتصالشان را محکم تر نماید.

اگر در مسلمات، مردم با «ثقلین» شدند، خودشان تعقیب از تعلم موالید و مستخرجات صحیحه از آنها می نمایند. [مبلغین] در مدائح و مصائب و معارف، اقتصار بر کتب علما یا مقبول نزد علما نمایند؛ و در احادیث، بر کتب معتبره معروفه اکتفا نمایند.

و [اکنون] مرسوم شده [ که] همه اینها را از حفظ انجام می دهند و لازمه اش این است که مردم از بسیاری محروم می شوند و مبلغ با تکرار انجام تبلیغ می دهد؛ اولی این است که غیر احادیث را از روی کتابهای مقبوله بخوانند و اختیار نمایند آنچه احسن است؛ و در احادیث از روی کتب معروفه معتبره شیعه انجام دهند، با ترجمه صحیحه؛ تا افاده و استفاده احسن و اکثر باشد.

قدر آب و هوای خوب را بدانید

به طلاّب توصیه مى‏شود كه از آب و هواى خوب و سالم قدردانى كنند، و در اشتغال به تحصیل همّت و اهتمام داشته باشند.

در زمان ما طلاّب در هواى گرم نجف در چهار ماه ربیعین و جمادیین (1) كه گاهى با قَلْبُ الأْسَد(2) مصادف مى‏شد و بسیار گرم بود و تعطیلى كم داشت و فقط ایّام فاطمیّه ـ علیها السّلام تعطیل مى‏شد، با چه شور و اشتیاق مشغول تحصیل بودند و تعطیلات تابستانى رسم نبود!

اشتغال به تحصیل در آن گرماى سوزان و با نبود امكانات و وسایل برقى خنك كننده‏ى هوا و آب نظیر یخچال و پنكه و كولر و… از كرامات بود!

 

والله الموفق للصواب و الحمد لله و الصلوة علی محمد و آله.

 4 نظر

یک کلمه کافیست

04 اردیبهشت 1392 توسط پرهیزگار

 



به آیت الله بهجت(ره) گفتند: کتابی درزمینه اخلاق معرفی کنید

فرمودند: لازم نیست یک کتاب باشد

یک کلمه کافیست

که بدانی : ((خدا می بیند))

 2 نظر

یک قدم برای تحصیل ،یک قدم برای تهذیب

17 اسفند 1391 توسط پرهیزگار

 

 

 

باید از همین حالا ،همین جوان شانزده ساله ،همین جوان بیست ساله که در مدراس هست  ،در مدارس علمی هست، از حالا باید انطوریکه رضای خداست انطوری که دستورات الهی است از حالا باید خودش را عادت بدهد به اینکه انطور باشد یک قدم که برای تحصیل علم بر میدارد یک قدم هم برای تحصیل اخلاق خوب و تهذیب بردارد اگر خدای نخواسته عالمی مهذب نباشد اگر خدای نخواسته عالمی انطوریکه اسلام میخواهد نباشد این ضررش از نفعش بیشتر است تمام ادیانی که مخترع است و تمام ادیانی که اختراع شده و کذب است این افراد تحصیلکرده موسسش هستند اشخاصی که در حوزه های علمیه تحصیل کرده اند لکن مهذب نبودند شما ملاحضه بفرمایید روسای مذاهب باطله را میبینید که روسای مذاهب باطله تمامشان از اشخاصی هستند که در س خوانده اند ملایند لکن مهذب نبودند

آیین دانشوری در سیره امام خمینی/رسول سعادتمند/ص 601

 2 نظر

]نامعادله

18 آذر 1391 توسط پرهیزگار

 

چه کسی میتواند این معادله را حل کند؟

هواپیمایی با سرعت یک ونیم برابر صوت از ارتفاع 30متری خانه ای را مورد اصابت موشک قرار می دهد اگر ازمقاومت هوا صرف نظر شود.معلوم کنید کدام تن میسوزد؟کدام سر میپرد؟

چگونه میتوانیم در شهرمان بمانیم وفقط درس بخوانیم ؟

کدام مسئله را حل میکنی؟برای کدام امتحان درس میخوانی؟به چه امید نفس میکشی؟کیفت راازچه پرمیکنی؟

ازخیال،کتاب یا ازلقب شامخ دکترا؟

کدام اضطراب جانت را میخورد؟دیررسیدن به اتوبوس؟نمره نگرفتن؟

آی دانشجو به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است؟جوانی به خاک افتاده است؟

هیچ میدانستی؟حتما نه…

هیچ آیا انجا که دجله وکارون وفرات به هم گره می خورند به دنبال آب گشته ای؟تا اندکی کودکی زبان خشکیده اش را تر کند؟

وآنگاه که قطره ای نم یافتی با امید های فراوان به بالین آن کودک که رفتی تا سیرابش کنی اما دیدی که کودک  دیگر آب نمی خورد

اما تواگر قاسم نیستی علی اکبر نیستی لا اقل حرمله  مباش.

بخشی از دلنوشته شهید دانشجو احمد رضا احدی

پنجاه سال عبادت /گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

 

 3 نظر

تقوا لازمه طلاب

07 مرداد 1391 توسط پرهیزگار

اگر طلبه اهل تهجد نباشد، طلبه در ست وحسابی نمی شود لذا خیلی ها بودند که مدتها درس

خواندند ولی چون نتوانستند باتقوا باشند اثری نداشتند وموفق نبودند ولی دیده شده است کسی که

چندان علم ودانش نداشته ولی چون تقوای زیادی داشته است اثرخوبی در جامعه واطرافیان خود

گذاشته است وتا تقوا نداشته باشیم طلبه خوب هم نمی شویم. زیرا خداوند در قران سوره بقره آیه

282 می فرماید:

“واتقواالله ویعلمکم الله.”

 5 نظر

سرباز نمونه

09 اردیبهشت 1391 توسط پرهیزگار

نداشتن انگيزه الهي

كسي كه وارد حوزه علميه ميشود بايد انگيزه اوتحصيل علم دين آن هم براي خدا وخدمت به قرآن واهل بيت باشد.نه اينكه به خاطر پست ومقام يا ازروي بيكاري آمده باشد اين گونه امورازآفات طلبگي است.

قرآن كريم درسوره مباركه توبه آيه 122 دوهدف روشن رابراي طالبان علوم ديني  بيان فرموده است يكي تفقه دردين وديگري ارشاد وانذار مردم وانگيزه هايي غيرازاينها علاوه بر اينكه از آفات طلبگي است طبق فرمايش امام محمد باقر(عليه السلام)اين شخص درآتش دوزخ جاي دارد انجا كه مي فرمايد:((هركس علم ودانش را طلب كند تابرسايرعلماء مباهات كند يابر نادانان فخربفروشد ويابدين وسيله مردم رابسوي خودش جذب كند جايگاهشاتش است زيرا كه رياست صلاح نيست مگر براي اهلش))

پس براي طلاب علوم دينيه انگيزه الهي واجب است اگر انگيزه الهي نباشد به علم هم عمل نمي كنند وعالم بي عمل مي شوندو كردار آنها مطابق با اسلام نخواهد بودوچون مردم دين و اسلام رااز روحانيت ميشاسند اگر روحانيون خود عمل نكنندباعث سستي ايمان مردم هم مي شوند ودر حديثي اميرمؤمنان علي (عليه السلام)فرمودند:((هيچ لغزشي بدتر ازلغزش عالم نيست لغزش عالم جهانيان را تباه مي كند))

برگرفته ازكتاب افات الطلاب/شاكر برخوردار فريد/ص 11-13

 3 نظر
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اخبار
  • دل نوشته های طلاب
  • درمحضربزرگان
  • سربازنمونه
  • دستورالعمل های مجرب
  • سنگر
  • طب سنتی
  • مهارتهای زندگی
  • مناسبتها
  • اهل بیت
  • ولایت فقیه
  • احادیث
  • شهدا
  • شهدا
  • احادیث
  • پایان نامه ها
  • بسیج طلاب
  • بسیج طلاب
  • دعا
  • دعا
  • دعا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

لوگوی ما



ثانيه هاي انتظار

log

لینکها

آماربازدید

کد آمارگیر

درمحضر نور

دریافت کد ابزار آنلاین
بلاگ گروه مترجمین ایران زمین

روز شمار محرم

ابزار پرش به بالا
کدهای عکس و تصویر
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس